خرید نهال

امور نمایندگی ها

محوطه و فضای سبز

گلهای آپارتمانی و زینتی

نهال های غیر مثمر

نهال های مثمر

پایه های همگروه آلبالو

پایه های همگروه آلبالو

از استاکنون مورلو در کالیفرنیا، به عنوان پایه گیلاس، برای خاک های رسی سنگین استفاده می شود. این به پایه باعث  کاهش رشد گردید (۹۸، ۱۴۰). اما در آزمایش هایی که اخیراً در اسپانیا با پایه فوق الذکر انجام گردید نتایج نشان داد که این پایه قوی الرشد تر از کلت بوده اما هر دو پایه بطور معنی داری در مقایسه با پایه بذری مازارد از قدرت رشد کمتری برخوردار می باشند. در این آزمایش، درختان پیوند شده روی این پایه میوه هایی با اندازه مناسب و عملکرد خویی داشتند. اما میزان پاجوش دهی و از بین رفتن یا خشک شدن درختان روی این پایه زیاد بود (۱۲۳). در آلمان استفاده از استاکتون مورلو علیرغم زودباردهی، عملکرد بالا، کیفیت خوب میوه و اندازه درخت که به بزرگی پایه 2/1 F.12/1 است، بدلیل پاجوش دهی زیاد و همچنین گموز تنه و تفاوت زیاد در میزان رشد قطر پایه و پیوندک توصیه نمی شود. پایه قدیمی دیگر، پایه کنتیش (Kentish) است که سابقاً تحت نام های دیگری در استرالیا به عنوان پایه استفاده شده است (۹۸). پایه سوبیشه ون ویکسل (Schwabische weinweichsel) باعث کاهش اندازه درخت گردید اما میزان تولید محصول و اندازه میوه آن مناسب نبود.

والدیمر پایه دیگری است که از روسیه منشأ گرفته و توسط امریکایی ها در نتیجه سلکسیون از توده آلبالو روسیه بدست آمده است. اگر چه این پایه به نظر می رسد که به فیتوفترا و خاک های مرطوب مقاوم باشد. اما بدلیل پاجوش زیاد توصیه نمی شود (۱۱۰، ۱۴۰). در فرانسه اخیراً دو پایه آلبالو سلکسیون شده بنام های فراسیدا-4 (Frracida) و فراسیدا- ۷ گزارش شده است. هر دو این پایه ها در محیط درون شیشه ای تکثیر می شوند. فراسیدا- ۴ در مقایسه با پایه بذری مازارد از رشد کمتری (حدود ۵۰ درصد) برخوردار بوده اما فراسیدا-۷ ممکن است کمی قوی تر باشد. هر دو پایه مزایایی مانند زودباردهی، محصول دهی بالا و عدم نیاز به قیم را دارند و تنها مشکل آنها پاجوش دهی در حد متوسط است. در عین حال از این پایه ها در کشور فرانسه هنوز بطور محدودی استفاده می شود(۴۲).

سه کلون اسپانیایی، No1. Pietas،MM9، و MMP12 تحت نام ماستودی مونتانا (Masto de Montana) شناخته شده و این پایه بوسیله قلمه های علفی یا ریز ازدیادی تکثیر می شوند. آنها زود بارده بوده و محصول دهی بالا را تحریک می کنند و به میزان کمی نسبت به پایه های کلونی فراسیدا از رشد رویشی بالاتری برخوردار می باشند(اما در قیاس با کلت از قدرت رشد کمتری برخوردار هستند). پایه های MM و NO. l، Pietas تولید پاجوش نموده و بطور متوسط نیاز به قیم یا تکیه گاه دارند. بطور کلی اطلاعات کمی در ارتباط با این کلون ها در دسترس می باشد. بنابراین نمی توان در حال حاضر این پایه ها را توصیه نمود (۴۳، ۱۲۳). بطور خلاصه آلبالو دارای چندین پایه کلونی جدید و جالب می باشد. ویروت شماره های ۱۰، ۱۳ و ۱۵۸ جهت کشت های نیمه متراکم گیلاس و شماره های ۱۳ و ۱۴ برای آلبالو میتواند مورد استفاده قرار گیرد. پایه های ادبریز و ویروت شماره های ۵۳ و ۷۲ مناسب کشت های متراکم گیلاس می باشند. این پایه ها باید در خاک های حاصلخیز

با زهکش خوب و با استفاده از مواد گیاهی عاری از ویروس کشت شوند. در باغ می بایستی از بروز هر گونه تنش جلوگیری شود و سلامت درختان با کوددهی منظم از طریق آبیاری در طی فصل رشد و هرس زمستانه، تامین گردد. احتمال حساسیت این پایه ها به ویروس های مضری چون پاکوتاهی گیلاس و ویروس نکروزه شدن لکه حلقوی برگ وجود دارد. همچنین احتمال از بین رفتن درختان روی پایه ادبریز در اثر حمله شته سیاه گیلاس می باشد. برای بیشتر پایه های آلبالو خاصیت پاجوش دهی باید مد نظر باشد.

پایه داویکی چری (Dawyck Cherry)

اختلافات زیادی در این مورد که آیا این پایه یک گونه بوده یا یک هیبرید بین دو گونه Peanescens×   P. dielsina  دارد (۷۹،۱۲)، اما در این مقاله تحت نام کروسمان (Krussmann) بعنوان یک گونه در نظر گرفته شده است. تنها یک پایه گزینش شده از این گونه وجود داشته که مورد توجه بوده و تحت نام دامی (GM61/1) یا Grama شناخته می شود. پایه دامیل توسط فردی بنام تریفیز از دانشگاه جمیلاکس (Gembloux) بلژیکی گزینش شده است. این پایه نشان داد که از رشد رویشی متوسطی برخوردار است (حدود ۵۰ درصد قدرت رشد اF.12/1. دامیل از استقرار خوبی برخوردار بوده اما استفاده از قیم در سال های اولیه توصیه می شود. همچنین این پایه از سازگاری خوبی با ارقام گیلاس و آلبالو برخوردار است. دامیل می تواند از طریق قلمه های علفی یا کشت بافت تکثیر یابد (۱۲۶). نتایج ارائه شده در بلژیک و دیگر کشورها همیشه مثبت نبوده است. علت عدم موفقیت این پایه در بلژیک اینست که این پایه مناسب خاک های حاصلخیز با زهکشی خوب می باشد. در غیر از این شرایط احتمال از بین رفتن درختان بسیار زیاد است (۹۳، ۱۲۸، ۱۴۳).

نتایج مطالعات انجام شده نشان داد که قدرت رشد درختان روی پایه دامیل بستگی زیادی به رقم پیوندی دارد. در دانمارک نتایج بررسی های انجام شده نشان داد که این پایه در جذب نیتروژن و پتاسیم بسیار ضعیف عمل می نماید. این مسئله ممکن است بخاطر شرایط خاص باشد. در انگلستان درختان روی دامیل پس از کاشت از رشد ضعیفی برخوردار بوده و میزان محصول تولیدی آنها نیز در قیاس با کلت کمتر می باشد. نتایج حاصل از آزمایش ها در فرانسه نشان داد که درختان بر روی دامیل از رشد کمتر و میزان محصول دهی متوسطی برخوردار هستند. این اطلاعات با نتایج بدست آمده توسط محققان آلمانی و ایتالیایی تأیید شده است. در امریکا، نتایج آزمایش های رقم ناپلئون روی این پایه نشان داد که درختان از تولید بسیار پایینی برخوردار هستند. این درحالی است که در آزمایش دیگری با این پایه درختان از محصول دهی خوب و میوه ها از اندازه مناسب برخوردار بودند (۱۴۳) درختان پیوند شده روی پایه دامیل احتمال حساسیت این پایه ها را به ویروس های پاکوتاهی گیلاس و ویروس نکروزه شدن لکه حلقوی برگ نشان می دهد (۸۲).

پایه گروند یا استپ چری (Ground or Steppe Cherry)

استپ چری درختچه اى است که توليد پاجوش نموده و درختان گیلاس پیوند شده روی آن بشدت پاکوتاه و نیاز به قیم دارند (۳۱). در ایستگاه اپنهایم آلمان پایه کلونی اپنهایم  از گونه مورد مورد ذکر  گزینش و بعنوان یک پایه مورد آزمایش قرار گرفت. اپنهایم به نظر می رسد که هیبریدی بین P.cerasus, P.fruticosa باشد نتایج بررسی سازگاری ارقام گیلاس بر روی این پایه نشان داد که رقم هدلفینگن (Hedelfingen) ازسازگاری خوبی برخوردار بوده ولی دیگر ارقام تجاری گیلاس در آلمان از سازگاری خوبی برخوردار نمی باشند. به منظور دستیابی به گزینش بهتر تحقیق بیشتری مورد نیاز است (۶۲، ۱۰۳). سلکسیون های بعدی که در داخل اپنهایم انجام گردید D1 و D16 بوده که با تمامی ارقام سازگار نمی باشد. این پایه ها را نمی توان توصیه نمود (۱۴۰). نتایج آزمایش های انجام شده در آلمان حتی با رقم هدلفینکن نشان داد که درصد زیادی از درختان پیوند شده برروی پایه های D1 و D16 از بین رفتند (۹۵، ۱۲۰). در ایتالیا سلکسیون دیگر در P.fruticosa نشان داد که از پاجوش دهی بالایی برخوردار هستند (111)

نتایج منفی آزمایش های انجام شده در آلمان و امریکا باعث گردید که در استفاده از P.fruticosa بدلیل حساسیت بالا به ویروس پاکوتاهی گیلاس و ویروس نکروزه شدن لکه حلقوی برگ در انجام هیبریداسیون بین P. fruticosa ،  P.avium  و  ، P. cerasusشک و تردید بوجود آید و بنابراین دلیل کافی برای استفاده از این گونه بعنوان پایه گیلاس وجود ندارد (۸۲).

- پایه محلب یا سنت لوسی (Saint Lucie Cherry)

 سنت لوسی پایه مهمی برای گیلاس و آلبالو محسوب می شود. این پایه در خاک های سبک، آهکی، سنگلاخی و در آب و هوای خنک و اقیانوسی که پایه گیلاس بخوبی سازگار نمی باشد از سازگاری خوبی برخوردار است. این پایه بطور قابل ملاحظه ای در مناطقی که گیلاس رشد می کند گسترش یافته است. ریشه های محلب یا سنت لوسی نسبت به مازاد به میزان بیشتری در خاک نفوذ می کنند این مسئله نشان دهنده مقاومت بیشتر این پایه به خشکی است. علاوه براین، محلب محتمل به کلروز ناشی از کمبود آهن در خاکهای آهکی و همچنین کمبود روی می باشد. محلب به خاکهای سنگین مرطوب سازگار نبوده و اغلب به پوسیدگی ریشه ناشی از فیتوفترا حساس می باشد. ریشه های محلب نسبت به مازاد در دماهای پایین تر دچار سرمازدگی و یخ زدگی می شود و بنابراین محلب به زمستانه های سرد بیشتر سازگار می باشد.

خاک و شرایط غالب منطقه احتمالاً نقش مهم و اساسی در انتخاب پایه های مازارد و محلب دارد. در خاک های خشک، سبک و یا خاک های شنی در مناطق حاره ای درختان روی محلب بهتر از مازارد رشد خواهند کرد. به دلیل آنکه در گذشته ارقام گیلاس از سازگاری، یکنواختی و قدرت رشد خوبی روی پایه محلب برخوردار بوده اند لذا سلکسیون در جمعیت دانهال های محلب انجام گردیده به گونه ای که برخی از آنها از طریق تکثیر رو بشی کلون گردیده اند. تحقیقات انجام شده در آلمان گواه خوبی براین مدعا می باشد (۳۳، ۵۲، ۵۳، ۸۰، 81،154)

دانهال های گزینش شده در آلمان عبارتند از هاتنرز - هایمن ۱۰ که از داخل توده وحشی در مرسیرگ (Merseburg) ۸۰) پایه آلپروما (Alprouma) در آلتن و دینکن ( Altenweddingene)  گزینش شده است. در آلمان دانهال های دیگری از محلب نیز وجود دارد در امریکا چهار شماره از محلب که بذور آنها عاری از ویروس بوده و تحت نام 4900 Mahaleb به فروش می رسد، سلکسیون گردیده است (۷، ۱۴۰).

در فرانسه پایه سنت لوسی ۴۰۵ که پنتالب (Pontaleb) نامیده می شود، در موسسه بین المللی اینرا گزینش گردیده است . در سایر مناطق، از سلکسیون های دیگر محلب استفاده می شود (۹۱، ۱۴۰). تنوع گونه محلب بوسیله مجاری ها مورد بررسی قرار گرفته است. آنها نشان دادند سه زیرگونه در گونه محلب وجود دارد، از این زیر گونه ها، یک پایه بذری خود بارور بنام Korponay و دو پایه کلونی Dunabogdany و SM11/4 گزینش شدند .

Korponay پایه مناسب برای آلبالو و Dunabogdany برای گیلاس و SM11/4 مناسب برای هر دو گونه گیلاس و آلبالو می باشد. با توجه به اینکه این پایه های با ارزش، از رشد رویشی بالایی برخوردار بوده هیبریدهای بین گونه ای Dunabogdany با P.avium و P.fruticosa به منظور دستیابی به انواع پایه پاکوتاه انجام گردیده است (۶۷، ۶۸). در بیشتر موارد اطلاعات کافی از این دانهال ها در دسترس نبوده، اما سنت لوسی ۴۰۵ بطور خیلی دقیق توصیف شده است (۲۶، ۴۲). این اطلاعات می بایستی برای دیگر دانهال ها مورد استفاده قرار گیرد. در خصوص سنت لوسی ۴۰۵ اطلاعات موجود نشان داد که بذور پس از استراتیفه شدن به مدت ۹۰ روز در دمای ۲-۰ درجه سانتیگراد بیش از ۹۰ درصد جوانه زنی داشتند و دانهال های جوان در خزانه بخوبی رشد کردند. ارقام گیلاس روی این پایه از سازگاری خوبی برخوردار می باشند و از لحاظ رشد رویشی نسبت به کلت و SL64 از رشد کمتری برخوردار بودند. درختان روی سنت لوسی ۴۰۵ از استحکام خوبی برخوردار بوده و بدون پاجوش بودند. سیستم ریشه قوی، درختان را در مقابل شرایط خاکی متفاوت سازگار نموده است. اما ریشه های این پایه ها نسبت به تهویه نامناسب خاک  حساس می باشد. محصول دهی درختان روی این پایه ها با تاخیر بوده و پس از گذشت ۷ تا ۸ سال به حداکثر محصول دهی می رسند. عملکرد و اندازه میوه درختان روی این پایه خوب می باشد. همانند دیگر پایه های محلب، ریشه ها به قارچ فیتوفترا، ورتیسیلیوم و آرمیلاریا حساس می باشد (۴۲). پایه فرانسوی SL64 یک کلون بوده که بوسیله قلمه های چوب نرم (قسمت انتهایی شاخه نیمه خشبی) و یا قلمه های خشبی تکثیر می شود. قلمه های ریشه دار در خزانه همیشه بخوبی استقرار نمی یابد. پیوند می بایستی در اواخر فصل انجام گیرد. پایه مورد ذکر با بسیاری از ارقام گیلاس سازگار بوده و از لحاظ رشد، مانند پایه کلت و در مقایسه با پایه های فرانسوی پنتاریس و پنتاویوم از رشد کمتری برخوردار می باشند. این پایه به دلیل داشتن ریشه های عمیق و فراوان از استقرار خوبی در خاک برخوردار است. از پاجوش دهی زیاد برخوردار نبوده و برای تراکم کاشت ۱۸۰ تا ۲۸۰ درخت در هکتار توصیه شده است. در بیشتر خاک ها به استثنای خاک های مرطوب سازگاری خوبی دارد. پایه SL64 از لحاظ حساسیت به آفات و بیماری ها همانند پایه سنت لوسی ۴۰۵ بوده علاوه بر آن نسبت به نماتد Pratylenchus vulnus حساس می باشد. درختان روی این پایه دیربارده بوده و پس از پنج تا شش سال باردهی آنها شروع شده و در سال هشتم تا نهم به حداکثر می رسد.

بطور خلاصه پایه های کلونی یا بذری سنت لوسی گروه مهمی از پایه های قوی الرشد بوده که به خاک های سبک، آهکی، سنگلاخی و در مناطق خشک، حارهای و در جاهائی که مازارد بخوبی نمی تواند رشد کند، سازگار است. در روی زباد این پایه آنها را تنها بمنظور کشتهای غیرمتراکم مناسب ساخته است. برخی از پایه های حاصل از سنت لوسی که از منابع مختلف بدست آمده با برخی از ارقام گیلاس و آلبالو ناسازگار می باشد. بنابراین ارقام جدید قبل از معرفی می بایستی مورد آزمایش قرار گیرند. نتایج نشان داده است که ارقام گیلاس پیوند شده برروی این پایه نسبت به شکاف خوردن میوه ( Cracking) احساس می باشند. همچنین می بایستی تاکید شود که به منظور تولید پایه های بذری، باغ های بذری یا مادری می بایستی نسبت به ویروسهایی چون ویروس پاکوتاهی گیلاس گواهی شوند چرا که گاهی اوقات ویروس از طریق بذر نیز می تواند انتقال یابد (۱۷، ۵۵).

- دیگر گونه های پرونوس

تحقیقات انجام شده در انگلستان نشان داد که پایه پس از ۹ سال نه تنها باعث کاهش قدرت رشد و ایجاد پاکوتاهی درختان رقم بیگارو گوکر (۱۲۰) تا حدود ۵۰ درصد نسبت به کلت شده است بلکه عملکرد درختان نیز به همین میزان کاهش یافت. بنابراین کاهش رشد با افزایش عملکرد همراه نبوده است. علاوه بر این چندین گونه پرونوس به منظور بررسی پتانسیل آنها در کاهش قدرت رشد و پاکوتاهی درختان گیلاس مورد بررسی و آزمایش قرار گرفته که کلون G 258) P.mltglIS) به نظر نویدبخش می باشد. نتایج آزمایش انجام شده با رقم مرتون گلوری نشان داد که درختان پیوندی در خزانه بخوبی رشد کرده و پس از ۱۰ سال در مقایسه با کلت حجم تاج آنها حدود ۵۰ درصد و قطر ته آنها حدود ۷۰ درصد کاهش یافت ولی طول عمر درختان خوب بود (۱۳۹). گونه های دیگر پرونوس به عنوان پایه گیلاس مورد بررسی قرار گرفته اما هیچگونه موفقیتی حاصل نشده است. تعدادی از گونه ها نیز مورد مطالعه قرار نگرفته اند، احتمالا هیبریدهای بین گونه ای شانس موفقیت بیشتری دارند (۳۱، ۱۵۴).

 - هیبریدهای پرونوس

- پایه کلت (Colt)

 با به کلت در سال ۱۹۷۷ در ایستگاه تحقیقات ایست مالینگ انگلستان معرفی گردید. این پایه خیلی زود توسط خزانه داران بدلیل سهولت تکثیر از طریق قلمه های علفی و خشبی مورد استفاده قرار گرفت. علاوه بر آن، تکثیر از طریق ریز ازدیادی، نیز امکانپذیر می باشد (۴، ۴۲، ۱۳۴). در مناطق دیگر نیز کلت یک پایه با ارزش گزارش شده است، به عنوان مثال در شمال آلمان، کلت یک پایه قوی الرشد بوده اما در مقایسه با پایه های بذری یا پایه های کلونی مازارد، قدرت آن برحسب نوع خاک، رقم پیوندی و دیگر شرایط متفاوت می باشد. در شمال اروپا، اندازه درختان روی پایه کلت نسبت به پایه های مازارد به میزان تقریباً ۳۰ درصد کاهش یافت، اما در مناطق گرم تر و آب فراوان دارای رشد مساوی و یا حتی قویتر می باشد (۸۵ ۱۰۶، ۱۳۷، ۱۴۰، ۱۵۱). کلت بدلیل دارا بودن بیستم ریشه سطحی یک پایه حساس به خشکی محسوب می شود(۴۲). کمبود آب در کاهش قدرت رشد درختان روی پایه کلت در مقایسه با پایه های مازارد که از ریشه های عمیق تر برخوردار هستند موثرتر می باشد. تحت شرایط خشک در مناطق جنوب شرقی فرانسه، رشد گیلاس رقم بورلت (Burrilat ZANA) روى کلت در مقایسه باF.12/1   35درصد کاهش یافت اما در مناطق جنوب غربی فرانسه که از رطوبت بالاتری برخوردار می باشد، رشد درختان تنها ۸ درصد کاهش یافت. در فرانسه محلب برای مناطقی با خاک های مرطوب، پایه خوبی بوده در حالی که پایه های دیگر تحت چنین شرایطی دچار خفگی می شوند. پایه کلت پایه مناسبی برای مناطقی با خاک های خشک یا آهکی نمی باشد (۲۸، ۳۷ ، ۴۲). ارقام پیوند شده روی این پایه می توانند بر قدرت رشد تاثیر گذاشته اما میزان آن قابل پیش بینی نمی باشد. به گونه ای که در برخی از ارقام قدرت رشد کاهش و در برخی افزایش می یابد. قدرت رشد درختان روی کلت در زمان شروع باردهی کاهش می یابد و در مقایسه با پایه مازارد زودتر به سن باردهی می رسند. تاخیر در محصول دهی در اثر شرایط آب و هوای نامناسب در طی دوره گلدهی می تواند از کاهش رشد جلوگیری نماید. علیرغم قدرت رشد درختان بر روی پایه کلت، بدلیل زاویه باز شاخه و تاج فشرده مدیریت آنها نسبتاً آسان می باشد(۴، ۲۸، ۴۲، ۱۳۷، ۱۴۰، ۱۵۱). کلت در مقایسه با پایه هایی که قدرت رشد مشابه دارند (ویروت ۱۰ و ۱۳) از محصول دهی متوسط و در مقایسه با پایه های پاکوتاه تر از محصول دهی کمتری برخوردار می باشد. اما اغلب از F.12/1و یا مازارد بهتر می باشند (۸ ۴۰، ۸۵ ۱۰۱، ۱۱۰، ۱۲۸، ۱۳۹، ۱۴۳، ۱۵۱). برای آلبالو و در مقایسه با پایه مازارد موارد فوق نیز میتواند صحت داشته باشد. به منظور حفظ محصول دهی در سطح بالا اغلب در درختان بالغ هرسی زمستانه توصیه می شود. این پایه نباید با پایه محلب مقایسه شود زیرا محلب مناسب شرایط اب هوایی و خاکی دیگری می باشد که قبلاً توصیف شد (۴۲، ۱۰۶) اندازه میوه درختان بر روی کلت خوب بوده این مسئله ممکن است تا حدودی بخاطر محصول دهی متوسط باشد. شواهدی وجود دارد که بیانگر حساسیت بیشتر پایه کلت به شکاف خوردن میوه در مقایسه با  F.12/1 می باشد. دستیابی به نتایج قطعی مستلزم تحقیق بیشتری می باشد. پاجوش دهی در پایه کلت مشکلی ایجاد نمی کند اگر چه این حالت به مقدار زیادی بستگی به شرایط محیطی دارد به گونه ای که در آزمایش های انجام شده در مجارستان پاجوش دهی کمی مشاهده شد. گیرایی پیوند روی کلت مطلوب می باشد اما در آزمایش های انجام شده در غرب اروپا موارد عدم موفقیت نیز مشاهده گردید. ولی در عین حال درصد عدم موفقیت پیوند در این پایه در مقایسه با F.12/1کمتر بوده که دلیل روشنی در این خصوص گزارش نشده است. در آزمایش های انجام شده در لهستان نشتایج نشان داد که درختان در مدت کوتاهی پس از کاشت از بین رفتند که به نظر می رسد، در ارتباط با ناسازگاری باشد. ارقام ون و سام (Sam) نیز دارای چنین مشکلی بودند. بنابراین اطمینان کامل در خصوصی بقا درختان روی پایه کلت در شرایطی که میزان نیتروژن، فسفر و پتاسیم کم می باشد وجود ندارد (۱۴۳، ۱۵۲). در بررسی که روی برای کلت پیوند نشده انجام شد نتایج نشان داد که ریشه ها از توانایی کمی در جذب عناصر معدنی از خاک خوردار هستند (۱۵۲) و این خصوصیت دلیلی بر روشن بودن رنگ سبز برگ های درختان بر روی پایه کلت می باشد (۲۸، ۱۴۳). در بنابراین کلت نیاز به بررسی سازگاری کودی و حتی تغذیه برگی دارد (۱۵۲). شواهدی وجود دارد که نشان می دهد تحت یک شرایط معین استفاده از کلت به منظور کنترل رشد شاخه و میوه اجباری می باشد (۱۵۱۸). سیستم سطحی ریشه کلت می بایستی با تمامی این پدیدهها خود را سازگار نماید. گزارش های متعددی در خصوص حساسیت زیاد درختان در برابر سرمای زمستانه روی کلت، در مقایسه با پایه های دیگر گزارش شده است (۲۰، ۲۸). در آلمان کلت به عنوان پایه بسیار حساس شناخته شده است. در مناطق دیگر گزارش شده که سرما در باغ ها، پس از یک سرمازدگی کشنده خسارت زا نبوده است و حتی در نروژ و شمال آلمان کلت با موفقیت استفاده شد (۶، ۱۲۱، ۱۴۰، ۱۵۱). در این خصوص احتمالاً زمان سرمازدگی با اهمیت بوده، به گونه ای که تنش های سرمازدگی نشان داد که کلت در قیاس با F.12/1به سرمازدگی اواخر زمستان حساس تر بوده و حساسیتی نسبت به سرمازدگی اوایل یا اواسط زمستان نشان نمی دهد. کلت همواره به عنوان یک پایه حساس به سرما مطرح بوده و در مناطق سرد میشیگان این پایه توصیه نمی شود. همچنین پایه کلت بسیار حساس به گال طوقه بوده (۹۸، ۹۹)، به گونه ای که استفاده از این پایه را دچار مشکل نموده (۲۷، ۴۲)، از طرف دیگر کلت به پوسیدگی ریشه حاصل از فیتوفترا نیز حساس بوده و این مسئله کاربرد این پایه را در خاک های مرطوب محدود می نماید. پایه کلت در مقابل سرطان طوقه از حساسیت متوسطی برخوردار است. کلت یک پایه تریپلوئید بوده ولی الخیراً پایه های هگزاپلوئید آن نیز در ایستگاه ایست مالینگ بدست آمده است. نتایج مقدماتی نشان داد که رشد درختان در مقایسه با پایه استاندارد کلت (بذری) با میزان محصول دهی مشابه، ۲۵ درصد کاهش مییابد. پایه های هگزاپلوئید می بایستی ارزیابی شوند. بطور خلاصه قدرت رشد و محصول دهی متوسط پایه های استاندارد کلت برای کشت های متراکم مناسب نبوده اگرچه این پایه در کشت های غیرمتراکم توصیه می شود (۱۳۵).

-پایه جبزلا یا مجموعه جیزن(Gisela or Giessen Series)

در طی سال های ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۱ در دانشگاه جیزن آلمان به منظور دستیابی به پایه های پاکوتاه تلاقی های بین گونهای انجام گردید (۴۸، ۵۸، ۱۱۷). براساس ارزیابی های انجام شده چهار شماره جیزلا پنج تا هشت امیدبخش بودند. پایه های جیزلا پنج و شش طبق بررسی انجام شده مناسب می باشد. نتایج تست های ویروسی در آلمان و امریکا نشان دادند که تلاقی های P.fruticosa بسیار حساس به ویروس های پاکوتاهی گیلاس و ویروس نکروزه شدن لکه حلقوی می باشد. نتایج ضعیف کسب شده از آزمایش های انجام شده روی پایه های جیزلا-۱ و جیزلا-۵ ممکن است بخاطر آلودگی به ویروس بوده اما این اثر انتظار می رود. علت از بین رفتن درختان عامل ویروس یا ناسازگاری بوده ولی در حال حاضر نمی توان دلیلی بیان نمود . پاجوش دهی زیاد در پایه های 173/9,172/9,154/7,154/4امریکا مشاه شد. تست های ویروس نشان دادند که پایه های جیزلا-5 و جیزلا- ۶ نسبت به ویروس های پاکوتاهی گیلاس و ویروس نکروزه شدن لکه حلقوی مقاوم بوده ولی پایه جیزلا-۷ نسبت به ویروس پاکوتاهی مقاوم و نسبت به ویروس نکروزه شدن لکه حلقوی حساس است به گونه ای که انتخاب این شماره می تواند خطرساز باشد. در مورد پایه جیزلا هشت تاکنون ارزیابی و گزارشی ارائه نشده است. قدرت رشد پایه جیزلا- ۷ و جیزلا-۸ نسبت به

 F.12/1 کمتر است (۸۲ ۱۰۲، ۱۳۲، ۱۳۳).

نتایج آزمایش های انجام شده روی تعدادی از ارقام گیلاس در ویتزنهازن (Witzenhausen) نشان داد که درختان روی پایه F.12/1 با عرض تاج ۲۴ مترمربع از بیشترین میزان رشد (۱۰۰ درصد) و درختان بر روی پایه های جیزلا پنج، شش، هفت و هشت به ترتیب با ۵۸، ۴۵، ۳۹ و ۳۷ درصد از قدرت رشد برخوردار بودند (۱۳۲). نتایج تحقیقات انجام شده در شهر ویتزنهازن نشان داد که چهار پایه فوق الذکر در کنترل انداره درخت موثر بوده، درختان زود به بار نشستند و از محصول دهی خوبی برخوردار بودند. شاخه دهی با زاویه باز و بدون پاجوش (جیزلا پنج و شش) بوده و در مقایسه با پایه F.12/1 از پاجوش دهی کمتری برخوردار بودند (جیزلا هفت و هشت ).

اندازه میوه بر روی پایه های جیزلا خوب بوده و به نظر می رسد که اندازه محصول تحت تاثیر شرایط آب و هوا ومیزان بار درخت باشد (۱۳۳، ۱۳۲، ۴۹). نتایج مشابهی در سایر نقاط اروپا بدست آمده که گویای پائین بودن تولید روی پایه F.12/1 می باشد. پایه جیزلا-۵ نه تنها در آزمایش های ویتزنهازن آلمان، بلکه در سایر نقاط اروپا نیز به عنوان پایه مناسب مطرح گردیده اما در امریکا آزمایش های زیادی روی این پایه انجام نشده است. برخی از نتایج آزمایش های انجام شده در هلند افق روشنی را با پایه جیزلا برای ارقام گیلاس تائید می نماید و تنها یک گزارش در خصوص عدم موفقیت گیلاس رقم بورلت روی پایه جیزلا-۵ گزارش شده است. این پایه از طریق ریز ازدیادی تکثیر می شود اما می تواند به سهولت از طریق قلمه های علفی تحت سیستم میست نیز تکثیر شود (۱۴۲). درحال حاضر پایه جیزلا- ۵ برای نقاط شمال غرب اروپا توصیه می گردد(121،120،13،11)

در خزانه میزان رشد درختان ارقام پیوندی روی پایه فوق الذکر در مقایسه با F.12/1 کمتر می باشد و لیکن پس ازانتقال به زمین اصلی از درصد مرگ و میر کمتری برخوردار است. فواصل کشت که اخیراً در آلمان توصیه می شود ۳×۴/۵ متر است (۱۳۰،143) این نتیجه می تواند به عنوان راهنمای کشت مورد استفاده قرار گیرد ولی معمولاً فواصل کشت بر اساس تجارب و نوع خاک تغییر می نماید. درختان روی پایه جیزلا- ۵ در سال های اولیه از رشد زیادی برخوردار بوده و پس از شروع باردهی رشد آنها کاهش می یابد.

پایه مورد ذکر که نمی تواند به عنوان پایه پاکوتاه برای گیلاس مورد استفاده قرارگیرد و پایه مناسبی نیز برای آلبالو نمی باشد (۱۴۳). آزمایش هایی در مورد جیزلا-۶ در امریکا شروع شده ولی تاکنون در اروپا این پایه به صورت گسترده مورد آزمایش قرار نگرفته است . نتایج آزمایش های انجام شده در اورگان نشان داد که درختان گیلاس رقم نایلئون پیوند شده روی پایه جیزلا-۶ حدود ۵۰ درصد از قدرت رشد کمتری نسبت به 112/12.F برخوردار دند، ولی دارای قدرت رشدی مشابه با کلت بودند. در صورتیکه عملکرد درختان پيوند شده روی  پایه  جیزلا-۶  در مقایسه با دو پای دیگر بیشتر بوده و پس از ده سال محل پیوند درختان بدلیل عدم تطابق رشد پایه و پیوندک متورم گردیده که این موضوع استفاده از شیکر را برای برداشت مکانیکی محدود می کند (۸).

در آزمایش دیگری درختان پیوند شده روی پایه جیزلا شماره شش از محصول دهی خوبی برخوردار بودند. اما قدرت رشد درختان کاملا" متفاوت بود. در امریکا رقم بینگ روی پایه فوق الذکر همانند مازارد قوی بود در صورتیکه قدرت رشد درختان رقم هدلفینگن بر حسب محل مورد آزمایش از ۳۸ تا ۱۱۴ درصد نسبت به پایه استاندارد متغیر بودند (۹۸).

در انگستان، اثرات متقابل بین پایه و رقم مشاهده شد، به گونه ای که رقم مرتون گلوری بر روی پایه جیزلا-۶ از قدرت رشد معادل کلت، برخوردار بود در حالی که رقم ون روی این پایه ضعیف تر می باشد. رشد بیشتر ارقام روی پایه جزلا-۶ باعث گردیده که پایه جیزلا شماره پنج به عنوان پایه، جهت کشت نیمه متراکم استفاده گردد. پایه جیزلا-۶ در حال حاضر بدلیل مقاومت به ویروس های پاکوتاهی گیلاس و ویروس نکروزه شدن لکه حلقوی در میان پایه های قوی الرشد مورد توجه می باشد. پایهه ای جیزلا شماره هفت و هشت بدلیل تجارب محدود توصیه نشده است.

-پایه انمیل Inmil(Grama Mono or GM9)

پایه انمیل در دانشگاه جمبلاکس ( Gembloux) ، در کشور بلژیک به عنوان پایه پاکوتاه معرفی شده است. این پایه برای خاک های حاصلخیز توصیه شده و درختان پیوند شده روی آن نیاز به قیم دارند (۱۲۶). قدرت پاکوتاه کنندگی این پایه در بسیاری از نقاط دیگر تائید شده و نظریه عمومی این است که ارقام پیوندی روی این پایه بسیار ضعیف و از رشد کمی برخوردارند. علاوه بر این میزان شاخه دهی درختان روی این پایه کم بوده و بنابراین عملکرد کمی دارند. اندازه میوه در مقایسه با سایر پایه های پاکوتاه کوچکتر می باشد. به دلیل حساسیت این پایه به پوسیدگی فیتوفترا زوال درختان روی این پایه زیاد است. عليرغم مشکلات ارائه شده بدلیل عملکرد خوب درختان روی توصیه می باشد(143،126،124،111،101،83،69،42،7)

مجموعه پایه های  M ×M Series ) M x M

 لیل بروکس (Lyle Brooks) از بین هیبریدهای محلب تعدادی کلون گزینش کرد. این پایه ها از تلاقی P, mahaleb ×P ανiιιm حاصل شده اند. علامت M ×M احتمالا" بدلیل تلاقی Mazzard ×Mahaleb است. بیشتر پایه های حاصل از این تلاقی، قوی الرشد، برخی متوسط الرشد ( MXM97 M×M39) و تنها M×M14 پايه پاکوتاهمی باشد. قدرت پاکوتاهی پایه فوق این پایه نسبت به پایه بذری مازارد و محلب بترتیب از۳۰ و ۱۰ درصد کاهش رشد برخوردار است. اگر چه برخی از پایه های مجموعه M×M از عملکرد خوبی برخوردار می باشند ولی بیشتر آنها این حالت را ندارند. پایه M×M60 در اورگان بدلیل مقاومت به فیتوفترا و احتمالاً تحمل سرطان باکتریایی پایه با ارزشی بوده اما دارای معایی مانند پاجوش دهی و اندازه کوچک میوه هستند. پایه M×M60 و دیگر M×M در امریکا هنوز تحت آزمایش و مطالعه می باشد (۸). برخی از گزارش ها استفاده M×M60 .M×M39 , Mʼ×M2 را توصیه نموده اند.

 در فرانسه در ابتدا سه شماره از پایه های M×M یعنی شماره های ۱۴، ۶۰ و ۹۷ مورد ارزیابی قرار گرفته اند دو تا از این پایه ها، با نام M×M14 و M×M97 شناخته میشوند. پایه M×M60 به عنوان یک پایه قوی، بارور و سازگار با بیشتر ارقام و مقاوم  فیتوفتراPhytophthora megasperma , Phytophthora cambivora. توصیف شده است. M×M97 دارای همان خصوصیت مقاومت به قارچ خاکزی می باشد، اگرچه قدرت رشد آن کمتر، باروری آن در حدود متوسط تا ضعیف و با رقم بورلت ناسازگاری تاخیری دارد. بدلیل قوی الرشد بودن پایه های مورد بررسی به نظر می رسد که شماره ۱۴ پایه مناسب تری باشد. این پایه از طریق ریز ازدیادی براحتی تکثیر شده و بخوبی در خزانه رشد می کند. پایه های مجموعه M × M در مقایسه با محلب از سازگاری خوبی با بیشتر ارقام گیلاس برخوردار هستند. قدرت رشد درختان روی این پایه حدود ۲۰ درصد کمتر از کلت بوده و در فرانسه حداکثر تراکم کشت توصیه شده برای آن ۴۲۰ اصله در هکتار می باشد. محصول دهی درختان روی این  پایه از سال چهارم تا پنجم پس از کشت شروع شده و حداکثر تولید در سال ششم و هفتم حاصل می شود. استقرار درختان در این حالت خوب بوده و پاجوش دهی در این پایه ها مشاهده نمی شود (۸۳).

پایه M×M14 در محدوده وسیعی از خاکی ها سازگاری دارد، اما از کشت این پایه ها، در خاک های کم عمق می بایستی اجتناب گردد. درختان جوان ممکن است کمبود منیزیم را متحمل شوند. شماره ۱۴ بدلیل حساسیت متوسط به خشکی، آبیاری پس از کاشت توصیه می شود. هرسی جوان سازی درختان بدلیل عملکرد بالا از سال پنجم تا ششم بمنظور تامین میوه هایی با اندازه مطلوب لازم و ضروری می باشد.

پایه  M×M14به نماتد Pratylenchus vulnus حساس بوده و از حساسیت متوسطی به فیتوفترا وورتیسیلیوم برخوردار است (۴۲). در آزمایش های انجام شده توسط محققان ایتالیایی درختان جوان ارقام ون و لاپینز از قدرت رشد رویشی زیادی برخوردار بودند (۱۱۰). در فرانسه نتایج نشان داد که در خاک های غنی درختان روی پایه M×M14 بطور قوی رشد کرده، ولی با شروع باردهی رشد رویشی آنها کاهش یافت. بنابراین پایه مورد ذکر از لحاظ رشد رویشی حدواسط بین کلت و ادبریز می باشد (۱۵)، در لهستان نیز نتایج نشان داد که پایه M×M14 نسبت به F.12/1 و کلت از قدرت رشد کمتری برخوردار بوده و لذا جهت کشت های نیمه متراکم میتواند مورد استفاده قرار گیرد (۶۰). بطور خلاصه در باغ های نیمه متراکم   M×M14 تنها پایه نیمه پاکوتاه با ارزش نظر می رسد و در خصوصآلبالو لا توجه به کوچک بودن اندازه میوه، گزینیش این پایه، انتخاب خوبی به نظر نمیرسد در آمریکا پایه های شماره 2و 60 در تولید گیلاس و آلبالو به منظور فرآوری  مورد استفاده و توجه بوده است.

-پایه های مجموعه P-HL-Series )P-HL  ح

 از  سال ۱۹۶۳ در ایستگاه تحقیقات میوه کاری هلوسی (Holovousy) چک واسلاواکی آزمایش هایی روی پایه های گیلاس با هدف دستیابی به درختان پاکوتاه آغاز گردید. نقطه شروع در این خصوص مشاهده درختان ضعیف الرشد گیلاس در کوه های رایزن (Riesen) بود. از میان نهال های حاصل از کشت بناور این درختان که احتمالاً حاصل تلاقی با آلبالو است، شش کلون به شماره های ۴، ۵،۶، ۱۰۳۸۴ و ۲۲۴ انتخاب گردید، که تنها سه کلون به شماره های ۸۴، ۶ و ۲۲۴ باقی ماندند. کلون شماره ۶ که در حال حاضر با نام  C-P-HL نیز شناخته می شود بسیار پاکوتاه بوده و بعد از کلون ۸۴ با نام P-HL-A قرار دارد. کلون ۲۲۴ با نام P-HL-B اگرچه در قیاس با 1/12.F از قدرت رشد حدود ۵۰ درصد برخوردار بود ولی نسبت به سایر کلون های ذکر شده پایه قوی الرشدی می باشد. اندازه میوه روی این پایه ها مناسب می باشد. پایه P-HL-C به سرمازدگی زمستانه حساس بوده و با افزایش بار درخت، این حساسیت بیشتر می شود. در میان کلونهای ذکر شده فاصله کشت ۲-5/1×۵، ۳-۲× ۵ متر تنها برای پایه های P-HL-A , P-HL-B. هستند مناسب می باشد. هر سه کلون ذکرشده زود بارده بوده و در مقایسه با 1/12.F از عملکرد بالاتری برخوردار می باشند (۱۶، ۷۷). نتایج آزمایش های انجام شده در هلند نشان داد که P-HL-B از استقرار خوبی برخوردار نبوده و نیاز به قیم دارد بگونه ای که در سال ۱۹۹۸ درختان پنج ساله در اثر باد شدید خم گردیدند، در حالی که درختان پیوند شده بر روی پایه های ویروت ۱۵۸، دامیل، جیزلاشماره ۵، ویروت ۷۲ این مشکل را نداشتند. پایه های انتخاب شده مجموعه P-HL می تواند از طریق قلمه های علفی یا ریز ازدیادی تکثیر گردند. وجود سیستم ریشه سطحی، این پایه ها را حساس به خشکی نموده و آبیاری مرتب آنها توصیه می شود. درختان پیوندی بر روی این پایه نیاز به قیم دارند (۱۹، ۴۲). آزمایش های انجام شده در لهستان حساسیت پایه های P-HL-A و P-HL-C را به علف کش تأیید می کند. پایه های ذکر شده جهت کشت های متراکم مناسب می باشند. مدیریت باغ باید با رشد درختان متناسب باشد. همچنین کوددهی درختان باید با سیستم ریشه بندی آنها متناسب داشته باشد. بطور خلاصه پایه های P-HL-A  نام P-HL-C ،P-HL نیاز به ارزیابی بیشتری در دیگر مناطق اروپا دارند.

پایه های مجموعه Pi-ku ( Pi-ku Series)

 اصلاح پایه گیلاس در مونشبرگ (Muncheberg) و درایزن پلینز (2Dresden Piniz) از سال ۱۹۶۵ آغاز شده اما اطلاعات تنها در مورد سه هیبریدپرونوس ارایه شده است که عبارتند ازPi-ku 420 : ( Pi-ku 4,22=P. avium ×(P. tomentosa) × P. canescens) ، Pi-ku 4,83(Piku 4,83= P. pseudocerasus (Pincisa P. canesce)، Pi-ku 4.22 ( P Pi-ku 4,22= (P. avium × P. tomentosa) x P. canesc)

هر سه پایه ذکر شده با گیلاس و آلبالو یا رقم شاتنمورلو سازگار میباشند. این پایه ها به آسانی از طریق و قلمه و علفی قابل تکثیر هستند. ظاهراً تنها پایه 20 ,4 Pi-ku از پا کوتاه کنندگی دائمی در ارقام گیلاس مورد آزمایش برخوردار بوده است. دو پایه دیگر در مقایه با پایه مازارد از کاهش رشد کمی برخوردار هستند این مسئله موجب کاهش سودمندی پایه های فوق الذکر گردیده است. در پایه 20 ,4 Pi-ku تحت شرایط خاک فقیر، میزان رشد رویشی و اندازه میوه کاهش می یابد.

در پایه 20 .4 Pi-ku تحت شرایط خاک فقیر میزان رشد رویشی و اندازه میوه کاهش می یابد . در حال حاضر  اطلاعاتی در خصوص این پایه ها از دیگر مناطق گزارش نشده و هیچکدام از پایه های پی کیو قابل توصیه نیستند.

- پیشرفت های اخیر:

اگرچه دانهال های مازارد، محلب و پایه های کلونی قوی الرشد همچون کلت در حال حاضر نیز با اهمیت می باشند،اما در عین حال بیشتر توجه به سمت پایه های کلونی پاکوتاه و یا پایه های قوی الرشد مطلوب تر که از این پس ذکر خواهد شد معطوف گردیده است.

در بخش های شرق امریکا پایه محلب برای آلبالو رقم مونت مورنسی مطلوب است، مناسب بوده اما در خاک های فقیر و خاک های سنگین از پایه M×M2 بجای محلب استفاده می شود در بخش های غربی امریکا از پایه های M×M39 و جیزلا-۲ بجای محلب استفاده می شود.

پایه جیزلا-۱۲ برای مناطق خشک و پایه M×M39 برای مناطق مرطوب، ترجیح داده می شود. پایه قوی الرشدM×M2 همچنین برای گیلاس جهت فرآوری بدلیل محصول دهی یکنواخت توصیه می شود. M×M60 بدلیل اندازه کوچک تر درختان در مقایسه با پایه M×M2ترجیح داده می شود. در مناطق غرب امریکا تنها پایه M×M60 دلیل باردهی بهتر و مقاومت به خشکی بیشتر نسبت به F.12/1توصیه می شود.

برای أرقام گیلاس جهت مصارف تازه خوری پایه های جیزلا شماره پنج، شش و هفت در قسمت شرقی توصیه شده اگرچه روی پایه  جیزلا شماره هفت با جوش دهی و آلودگى به ويروس گرازش شده است. در غرب پایه های جیزلا شماره پنج، شش، دوازده توصیه شده است. در هر صورت در هنگام انتخاب پایه برای کشت های متراکم در هرس، آبیاری و تغذیه درختان باید دقت لازم صورت گیرد.

 

در درختان پا کوتاه به دلیل آنکه بیشتر گل ها در وضعیتی نزدیک به سطح زمین قرار گرفته اند لذا برای محافظت در مقابل سرما در انتخاب محل های مناسب کاشت آنها باید دقت کافی صورت گیرد (30) اخیرا در آمیرکا جیزلا-6 را به خاطر قدرت رشد بهتر و مدیریت راحت تر باغ به پایه جیزلا- 5 ترجیح داده اند (2) در اروپا در مناطقی که کشت های متراکم معمول  می باشد ، پایه جزیلا – 5 به علت ریسک کمتر، توصیه می شود .

در ایتالیا پایه های SL64  و  M×M14(45-40 درصد) ، کلت (25-20 درصد) و کلون CAB 11E و CAB6P (5درصد) و دیگر پایه ها (15-10درصد ) همچون ادبریز، والدیمر، ویروت، جیزلا-5 و F.12/1 معمول می باشد .

در آلمان وضعیت پایه بستگی به منطقه و نوع رقم گیلاسی مورد استفاده دارد. در ارقام دارای سیخک پایه های بذری F.12/1 و کلت استفاده شده است.

برای آلبالو پایه های قوی الرشد F 12/1 ،HuttnerS و AIKOVa به منظور حفظ قدرت رشد شاخه و اندازه  میوه در رقم خود بارور شاتن مورلو پایه های غالب می باشد. برای کاهش قدرت رشد رقم گریما (Gerema) لازم است که از پایه های قوی الرشد، حتی قوی تر از F.12/1 علیرغم مشکل پاجوش دهی استفاده گردد.

پایه های دیگر مازارد، کلت و M×M14 می باشد که علیرغم اینکه محصول بدست آمده روی این پایه ها کوچکمی باشد ولی بصورت محدود مورد استفاده پرورش دهندگان قرار میگیرد(۹). برای گیلاس پایه های هاترز و کلت هنوز هم مورد استفاده بوده ولی پایه جیزلا شماره پنج مورد توجه بیشتری می باشد.

در مناطق جنوبی آلمان جیزلا-۵ برای کشت های متراکم مهم ترین پایه می باشد. اما در برخی از مناطق جنوبی سایر پایه ها همانند پایه ویروت - ۱۵۸ و جیزلا- ۵ برای دستیابی به درختان با اندازه متوسط توصیه شده است. مزایای این پایه ها عبارتند از سازگاری خوب، عدم نیاز به قیم، زودباردهی، تولید میوه با اندازه مطلوب و کنترل اندازه درخت (حداکثر ارتفاع ۴ متر) می باشد.

M×M14 بدليل قدرت رشد زیاد و کاهش اندازه میوه در مقایسه با پایه های مجموعه ویروت کمتر مورد استفاده  قرار می گیرد. برای کشت های متراکم پایه ویروت شماره ۷۲ استفاده شده است. این پایه سازگاری خوبی با ارقام مورد استفاده دارد و نیز باعث تحریک زود باردهی درخت گردیده و میوه ها دارای کیفیت عالی می باشند. اما در هر صورت این پایه نیاز به قیم داشته و حداکثر ارتفاع درخت به سه متر می رسد. برای آلبالو پایه ویروت شماره ۱۳ در مناطق جنوب آلمان پایه با ارزشی بوده اما ارقام بر روی ریشه خودشان از لحاظ میزان تولید محصول و ارتفاع با اندازه درخت بهتر می باشد(۳۱). پایه ادبریز در آلمان در گذشته مورد توجه بوده ولی بدلیل ناسازگاری در حال حاضر از اهمیتش کاسته شده است (۷۳).

در لهستان علاوه بر پایه های بذری مازارد و محلب پرورش دهندگان پیشرو علیرغم توصیه پایه جیزلا شماره پنج ازP-FIL-A استفاده می نمایند(۸۶).

در دانمارک پایه کلت در مقایسه با پایه F.12/1 از اهمیت بیشتری برخوردار بوده، اما هر دو پایه برای گیلاس و آلبالو مورد توجه می باشند. پایه ویروت شماره ۱۰ در حال حاضر برای گیلاس و آلبالو و جیزلا- ۵ تنها توصیه شده است.

در هلند تنها پایه جیزلا شماره پنج در حال حاضر بعنوان پایه نیمه پاکوتاه توصیه شده است، اما از پایه های کلت و لیمبرگر بوسکریک (Psalicina) هم هنوز استفاده می شود.