خرید نهال

امور نمایندگی ها

محوطه و فضای سبز

گلهای آپارتمانی و زینتی

نهال های غیر مثمر

نهال های مثمر

عملیات احداث باغات میوه

عملیات احداث باغات میوه

فاصله کاشت(Spacing)

هدف اصلی، در احداث باغات میوه، توسعه حداکثر باروری در حداقل زمان در هر هکتار زمین، می باشد. در این مورد شر ایط اقلیمی منطقه، نوع خاک، نوع پایه و عملیات زراعی  دخیل می باشند. در باغات میوه احتمال دارد از پایه های قوی برای تولیددر ختان استاندارد و یا پایه های ضعیف برای احداث باغات با سیستم  کشت متراکم (High-density syste) استفاده شود. در انتخاب فاصله  مناسب کشت، رشد نهایی درخت میوه نسبت به شرایط ذکر شده در نظر گرفته می شود  قدرت رشد رویشی ذاتی درخت و نوع پایه نیز از عوامل مهم   در تعیین فاصله کشت درختان میوه می باشد

 فاصله کشت درختان میوه باید طوری انتخاب شود که کنترل آفات و امراض و عملیات زراعی به راحتی انجام گیرد.

در یک هکتار زمین، نسبت به رقم، عمق و حاصلخیزی خاک بر روی پایه های قوی معمولاً در حدود 1000-400 درخت و بر روی پایه های ضعیف در حدود 3000- 1700 درخت کشت می‌شود.

روش احداث باغ:

روش احداث باغ می‌تواند به صورت کشت مربع(Square planting )، مستطیل(Rectangular planting ) و یا مثلث (Triangular planting )باشد. در روش کشت پنجلوکاری(Quincunx) می‌توان در وسط هر مربع یک پایه گرده زا برای گرده افشانی درختان میوه در نظر گرفت(شکل 13).

جدول - فاصله کشت مناسب برای برخی از درختان میوه

نوع

درخت پایه مورد استفاده

فاصله کشت (متر)

سیب

پایه های ضعیف

4-3

سیب

پایه های بذری

8-6

گلابی

پایه ضعیف

4-3

گلابی

پایه بذری

8-7

به

به

4-3

هلو

هلو

6-5

زردآلو

زردآلو

7-5

بادام

بادام

7-5

گوجه

گوجه

6-5

گیلاس

پایه بذری

8-7

گیلاس

پایه ضعیف

5-4

آلبالو

آلبالو

5-4

پسته

پسته

8-6

انار

4-3

انجیر

8-6

گردو

گردو

12-10

زیتون

زیتون

7-5

مرکبات

نارنج سه برگ

5-4

مرکبات

نارنج

7-6

روش کشت مربع برای مناطق گرمسیری که تابش آفتاب بیشتر است، مناسب می باشد.در این روش کشت، درختان میوه در هنگام صبح و بعد از ظهر بیشترین سایه اندازی را روی همدیگر دارند. از معایب طرح مربع، اتلاف فضا و حذف کارآمد درختان موقت می باشد که در طول ردیف ها کاشته می شوند. طرح مستطیل رضایت بخش تر از طرح مربع بوده و از فاصله بین ردیفهای کشت به منظور کارآمدترین استفاده از زمین برای درختان موقت استفاده می شود. در طرح مستطیل می توان به باروری زودتر درختان میوه رسید و روش کشت مناسب در مناطق سردسیر می باشد . درکشت مستطیل، درختان دایم از همدیگر فاصله بیشتری دارند.

فاصله درختان در روی ردیف ها کمتر از فاصله بین ردیف های کشت می باشد و بین طول مستطیل درختان موقت را که زودتر بار می دهند، و بعد از مدتی که ازدحام حاصل می شود، درختان موقت حذف می گردند این نوع کشت را میانه کاری(Inter planting )نیز می نامند.

ازمزایای کشت مستطیل نسبت به کشت مربع ،حذف متناوب درختان هر ردیف می باشد. که می توان جهت حرکت ادوات مکانیزه را تغییرداد زیرا با حذف درختان موقت ، فاصله اضافی درهرردیف حاصل می شود. این موضوع زمان قابل اجرامی باشد که فاصله درختان روی هرردیف بیشتر از نصف فاصله بین ردیف های کاشت باشد. درزمین های شیب دار از روش های تراس بندی استفاده می شود . جهت تراس ها عمود برشیب زمین می باشد . درشیب های کم ، عرض تراس ها بیشتر و درشیب های تند، عرض تراس ها کمتر در نظر گرفته  می شود . زمین های باشیب 4درصد برای احداث باغات میوه مناسب است . درشیب های بیشتر از15 درصد امکان احداث باغات میوه وجود ندارد .امروز برای رسیدن به حد اکثر عمکرد  در واحد سطح ازسیستم کشت متراکم استفاده  می شود . دراین روش پایه ها ی درختانی که رشد ضعیف دارند به کاربرد می شوند. بدین ترتیب به واحد سطح زمین امکان کشت بیشتر درخت وجود دارد. درروش کشت متراکم هزینه های  ثابت اولیه بیشتر می باشد. زیرای به ستون های بتونی ،سیم کشی روی ردیف های کشت برای هدایت درختان میوه نیاز می باشد.چنان که قبلاً نیز ذکرگردید. کشت متراکم علاوه بر این که موجب افزایش عمکرد می شود .درضمن زود به بارنشستن درختان میوه نیز ازمرایای دیگراین سیستم کشت می باشد . در روش کشت متراکم امکان استفاده از ادوات مکانیزه هرس، مبارزه به آفات وامراض و برداشت میوه به راحتی انجام می گیرد درکشت متراکم از روش پرچین برای هدایت درختان میوه استفاده می شود.

پیاده کردن نقشه باغ(Orchard layout):

برای کشت منظم درختان میوه نیاز به گونیا کردن زمین بوده و برای این منظوریک خط مبنا که می توان کناریک جاده ،رود خانه ویا ردیف کشت درخت باشد،  درنظر گرفته می شود .

برای احداث خطوط کشت وفواصل بین ردیف های کشت طناب های گره دار برده می شود . برای ایجاد خطوط کشت عمود ازمثلثی به نسبت 3: 4 :5: استفاده می شود. برای این منظور ازطناب های که طول آنهای 30،40 و50 متر است می توان استفاده نمود.  طناب 40 متری در امتداد خط مبنا گذاشته شده وسپس طناب 30 متری با زاویه 90 درجه قرای داده می شود و بلاخر ه از طناب  50متری برای بوجود آوردن مثلث قایم الزاویه استفاده می شود و خطوط عمود ی برخط مبنا با طناب30 متر ایجاد می شود . درفواصل معین ایجاد شده ،چاله کنده می شود و معمولاً نهال های درخت دردوره استراحت به چاله ایجاد شده انتقال داده می شود. کشت نهال ها درمناطق سرد سیری دراوایل بهار ودرمناطقی که خطر سرما وجود ندارد می توان دراواخر فصل رشد ایجام داد .درچاله های ایجاد شده ، ازخاک سطح همراه با کود دامی وکود های ازته استفاده می شود. نهال های ریشه دار قبل ازکشت آرایش ریشه می شود. ریشه های شکسته ،زخمی شده ومچاله شده هرس می شوند. بعد از کشت ، حذف شاخه های جانبی و اضافه  نهال هاضروری می باشد. شاخه های باقی مانده در زرد الو، آلو، بادام وگوجه از ارتفاع 40-50 سانتی متر قطع می شود. درگیلاس ،سیب وگیلابی به حذف قسمتی از نوک شاخه های اکتفا می گردد.

سطح بارده(Bearing surface)، تراکم محصول و کارایی عملکرد:

در سال‌های آتی بعد از به بار نشستن درختان میوه برای تخمین باردهی از روش‌های مختلف می‌توان استفاده کرد. یکی از روش‌ها نمونه برداری از جوانه‌ها در دوره استراحت و تهیه مقطع از نمونه‌ها و مشاهده آن در زیر میکروسکوپ می‌باشد. با این روش می‌توان میزان جوانه های بارور را بر روی یک درخت و یا در واحد سطح باغ تخمین زد.

روش دیگر برای تخمین باردهی، اندازه گیری قطر تنه و تبدیل مقادیر فوق به مساحت سطح تنه می‌باشد. مساحت تنه بدست  آمده به به تعداد درخت در هکتار ضرب می شود و عدد بدست آمده با جدول هایی که حداکثر سطح باردهی بالقوه را نشان می دهد  مقایسه میگردد. تارکم محصول به طور ساده ، تعداد میوه تشکیل شده در ازای هر سانتی متر مربع سطح شاخه می باشد . کارایی عملکرد(Yield efficiency) به طور معمول با محاسبه گرم یا کیلوگرم میوه در هر سانتی متر مربع سطح مساحت مقطع عرضی تنه انجام می گیرد.

عملیات زراعی در باغات میوه

خاک

 خاک در تأمین آب و مواد کانی به عنوان محیطی بشمار می‌آید که در ریشه درخت در آن استقرار و گسترش می‌یابد. یک خاک مناسب زراعی حاوی 25 درصد هوا، 25 درصد آب، 45 درصد مواد معدنی و 5 درصد  مواد آلی می‌باشد. بافت خاک را ذرات رس (قطر آنها کمتر از 002/0میلیمتر) سیلت (02/0-002/0 میلیمتر)، شن ریز (2/0-02/0میلیمتر)، و شن درشت (2-2/0میلی متر) تشکیل می دهند .خاک های لومی از  نظر زراعی بافتهای.مناسبی هستند و به میزان مناسب حاوی ذرات شن، سیلت و رس می باشند. میزان رطوبت خاک است در رشد و نمو درختان میوه اهمیت زیادی دارد . درصد پژمردگی دایم(Permanent wilting point) درصد رطوبتی از خاک است که گیاه پژمرده می شود . اما ظرفیت مزرعه(Field capacity)، میزان رطوبتی است که در برابر نیروی ثقل زمین در خاک باقی می ماند. نقطه اشباع (Saturation point) میزان رطوبتی از خاک است که تمامی خلل و فرج خاک از آب پر می شود که در اثر نیروی ثقل مقداری از آب به اعماق خاک فرور رفته و باقی مانده، رطوبت مزرعه را تشکیل می دهد . اگر رطوبت ظرفیت مزرعه ، درصد پژمردگی دایم کسر شود میزان رطوبت باقی  مانده را رطوبت قابل استفاده(Available water) می نامند که توسط ریشه گیاه قابل جذب است می باشد .

نوع بافت خاک در ظرفیت مزرعه، درصد پژمردگی و درصد آب قابل استفاده خاک تاثیر دارد . برای مثال در خاک های لومی شنی ظرفیت مزرعه 12 درصد ، درصد پژمردگی 4 درصد و آب قابل استفاده 8 درصد می باشد . در خاک های لومی ظرفیت مزرعه 24 درصد ، درصد پژمردگی 12درصد و آب قابل استفاده 12درصد می باشد. در خاک های رسی سنگین، ظرفیت مزرعه 38 درصد ، درصد پژمردگی 19 درصد و آب قابل استفاده 19 درصد می باشد . با توجه  به مقادیر ذکر شده، درصد آب قابل ا تفاده در خاکهای سنگین بیشتر است اما در خاکها، رشد ریشه به کندی انجام می گیرد و آب، اکثرا از انتهای در حال رشد ریشه جذب می شود. پراکندگی ریشه در نیز تحت تأثیر نوع خاک قرار می گیرد. درخاک های سنگین  پراکندگی ریشه در خاک غیر یکنواخت می باشد.

انتقال آب  وخاک و جذب آن توسط گیاه تحت پتانسیل آب(wψ)  قرار می گیرد. پتانسیل آب مقدار انرژی آزاد در یک ملکول گرم آب است و واحد آن بار می باشد. پتانسیل آب در خاک شامل پتانسیل اسمزی (sψ) در پتانسیل ماتریکس (mψ) می باشد. پتانسیل آب در گیاه شامل پتانسیل اسمزی (sψ)، پتانسیل فشار یا تورژسانس (pψ) و پتانسیل ثقل (zψ) می باشد هر گاه پتانسیل آب در گیاه منفی تر از پتانسیل آب در خاک باشد، گیاه قادر به جذب رطوبت خاک می گردد. پتانسیل آب در گیاه، در اثر تعرق منفی تر می شود و یک شیب پتانسیل آب به وجود می آید که موجب جریان آب از خاک به طرف ریشه می گردد. بسته شدن  روزنه ها در طول روز به رطوبت خاک بستگی دارد. اگر میزان رطوبت خاک کمتر باشد، روزنه ها زودتر بسته می شوند و رشد گیاه کاهش می یابد. زیرا تولید کربوهیدرات در گیاه به علت بسته شدن روزنه ها کمتر می شود. عمق خاک از مواردی است که باید قبل از احداث باغات میوه، مورد مطالعه قرار گیرد. زیرا ریشه های درختان میوه تا اعماق ۱ الی ۳ متری خاک نفوذ می کنند. در مناطقی که سطح آبهای زیرزمینی بالا باشد، نیاز به زهکشی می باشد. در خاکهایی که ارتفاع آب های زیرزمینی از سطح خاک کمتر از یک متر باشد، رشد ریشه کاهش یافته و ریشه با محیط کم اکسیژن مواجه میگردد. ریشه برخی از درختان میوه از قبیل مرکبات، بادام، زردآلو، هلو و گیلاس به کمبود اکسیژن حساس می باشد. گموز حالتی است که در اثر شکاف خوردن تنه یا شاخه های درختان میوه، از بافت ها صمغ ترشح می شود. پدیده گموز یا صمغ زدگی(Gumming) را می توان در درختان میوه سردسیری و مرکبات مشاهده نمود که در اثر حمله برخی از باکتریها و قارچ ها (کلاداوسپوريم)( Cladosporium) به طوقه گیاه حاصل می شود. اما در برخی

موارد این عارضه ناشی از اختلال در میزان رطوبت بوده و بالا بودن آب تحت الارض یا تغییر متناوب سطح آب علل دیگر بروز گموز می باشد.

دمای بیش از حد خاک، توقف رشد ریشه در اثر رطوبت ناکافی و یا غرقاب شدن ناحیه ریشه از عوامل پدید آورنده فلج گیاهی(Apoplexy ) در درختان میوه حساس از جمله گردو می باشد.

از مشکلات دیگری که خاک می تواند برای پرورش درختان میوه داشته باشد میزان شوری خاک بوده که از مواد محلول خاک بویژه کربنات ها، سولفات ها، کلسیم، منیزیم و سدیم ناشی می گردد. هدایت الکتریکی (  (Conductivity (EC) خاک های شور بیشتر از 4 دسی زیمنس بر متر و درصد سدیم تبادلی (Exchange Sodium percentage (ESP) آنها کمتر از ۱۵ درصد م یباشد. در این نوع خاکها میزان سدیم محلول(Soluble Sodium percentage (SSP)) کمتر از ۵۰ درصد از مجموع کاتیون های دیگر بوده، pH آنها کمتر از 5/8 و کاتیونهای محلول بیشتر می باشد. در برخی موارد در اثر تجمع کلرور سدیم، سولفات سدیم، کربنات سدیم، سولفات کلسیم، کلرور کلسیم، خاکهای شور و قلیا حاصل می شود. اراضی وسیعی از ایران را خاک های شور و قلیا تشکیل می دهند. در خاکهای شور و قلیا هدایت الکتریکی بیشتر از4 دسی زیمنس بر متر و درصد سدیم تبادلی بیشتر از ۱۵ درصد و pH خاک در حدود 5/8 می باشد. در خاک های قلیایی، هدایت الکتریکی کمتر از 4دسی زیمنس بر متر، درصد سدیم تبادلی بیشتر از ۱۵ درصد و pH آنها بین 5/8 الی ۱۰ می باشد. آنیون های مهم خاکهای قلیا شامل کلر، سولفات، بیکربنات و کاتیون های عمده این خاکها شامل کلسیم، منیزیم و سدیم می باشد. خاکهای خشک و نیمه خشک و خاکهایی که به مدت طولانی خشکی و بدون آب باشند، تبدیل به خاک های قلیایی می شوند. درصد سدیم تبادلی خاک برای مشخص کردن قلیایی بودن خاک مورد استفاده قرار می گیرد. اگر درصد سدیم تبادلی در حدود ۱۵ الی ۳۰ باشد از نظر کشاورزی غیرقابل استفاده می شود. از نظر مقاومت درختان ميوه به شوری خاک می توان آنها را به سه گروه عمده تقسیم نمود. درختان میوه حساس به شوری شامل

سیب، گلابی مرکبات، گوجه، بادام، زردآلو وارد .هلو ، درختان میوه نیمه مقاوم به شوری شامل انجیر، انارو انگور که می توانند در حدود 4 گرم در لیتر را تحمل کنند و در ختان مقاوم به شوری از جمله پسته و خرما که قادر به تحمل 18 گرم در لیتر نمک می باشند.

در صورت عدم وجود شرایط مطلوب در خاک ، باید قبل از احداث باغات میوه ، اقدام به اصلاح و مرمت ساختمان فیزیکی  شیمیایی خاک نمود.در  اصلاح فیزیکی، سعی می شود ساختمان و بافت خاک تر میم

شود و از کودهای فیزیزیکی استفاده می شود برای این منظور خاک های  سنگین و رسی، افزودن مقادیری ش نو ماسه و مخلوط کردن آن با خاک، دادن کودهای حیوانی در پاییز، کشت گیاهان تیره  بقولات و مخلوط کردن آن با خاک به عنوان کود سبز برای افزودن مواد هوموسی و اصلاح بافت و ساختمان خاک و نیز اضافه کردن مقداری آهک (CaO) جهت اصلاح فیزیکی خاک جمله اقداماتی است که در خاکهای سنگین می توان انجام داد. در خاکهای شنی و سبک برای ترمیم بافت و ساختمان خاک، افزودن کودهای حیوانی، کشت نباتات پوششی، اضافه کردن آهک در صورت فقدان این ماده و مخلوط کردن خاک سنگین می تواند در اصلاح این نوع خاکها مؤثر باشد. آهک موجب چسبیدن ذرات کلوئیدهای رسی و هوموسی به همدیگر گردیده و ذرات بزرگتری تشکیل می شود. این ذرات از نظر حاصلخیزی خاک و به وجود آوردن شرایط مطلوب فیزیکی  خاک اهمیت زیادی دارد و موجب افزایش دوام در مقابل شسته شدن کلوئیدهای خاک می شود. البته اضافه کردن آهک هنگامی مؤثر است که در خاکهای سنگین و یا شنی کمبود آهک باشد. زیرا آهک بیش از حد، اثر نامطلوب دارد و موجب افزایش pH و قلیایی شدن خاک گردیده و در نتیجه عناصر کم مصرف و پر مصرف برای گیاه غیر قابل جذب می شوند. خاصیت شیمایی خاک تحت تأثیر املاح موجود در خاک قرار می گیرد. از جمله این املاح آهک فعال،  املاح سدیم (کربنات، کلرور، کلرات، سولفات)، آمونیوم و بالاخره مواد الی یا اسید هومیک می باشد.

 ازاملاح فوق، نمک های حاوی سدیم نسبت به املاح کلسیم صدمه زیادی به درختان میوه می رسانند. املاح کلسیم اگر به صورت کربنات باشند به علت غیرقابل حل بودن، صدمه کمتری به گیاه م یزنند.

برای اصلاح خاکهای قلیایی و تعدیل pH از کودهایی با پایه اسیدی همچون سولفات آمونیوم، سولفات پتاسیم و یا سوپرفسفات استفاده می شود. املاح سدیم موجب افزایش شوری خاک می شوند. برای اصلاح خاکهای شور می توان اقدام به شستشو و زهکشی خاک، اضافه کردن، گچ (SO4Ca)  و یاگوگرد نمود. برای اصلاح خاصیت اسیدی خاک از کودهای فیزیکی از قبیل کودهای آهکی و منیزیم استفاده می شود. ترمیم هوموس خاک در اصلاح فیزیکی و شیمیایی خاک اهمیت دارد. برای این منظور به خاک کودهای الی و کودهای سبز اضافه می کنند.

آبیاری(Irrigation)

 در صورت عدم تأمین آب توسط بارندگی های طبیعی منطقه، باید در مواقع مورد لزوم اقدام به آبیاری باغات میوه نمود. برای تشکیل یک گرم ماده خشک گیاه نسبت به ارقام مختلف گیاهی به ۱۰۰۰-۳۰۰ گرم آب نیاز می باشد. کمبود آب در مناطق خشک و نیمه خشک یکی از علل عمده کاهش محصول در درختان میوه می باشد.

برای درختان میوه که حاوی ریشه های سطحی هستند، میزان آبیاری با دور کمتر انجام می گیرد تا ریشه بتواند از حداکثر آب موجود استفاده کند. فواصل آبیاری باید با منحنی رشد درختان میوه مناسب باشد. براساس قاعده کلی در مناطقی که میزان بارندگی سالانه بیشتر از ۷۰۰ میلی متر و پراکنش بارندگی در عرض سال یکنواخت باشد، آبیاری انجام نمی گیرد. اگر میزان بارندگی بین ۷۰۰-۵۰۰ میلی متر باشد، در فصل گرم سال به ۳-۱ نوبت آبیاری نیاز است.

و در مناطقی که بارندگی کمتر از ۵۰۰ میلی متر در سال باشد نیاز به آبیاری بیشتری می باشد.

برخی از درختان میوه از جمله انگور، و بادام، پسته، انجیر و زیتون به کم آبی مقاوم هستند و  به رطوبت

کمتری نیاز دارند. البته در در صورت وجود آب برای افزایش محصول، درختان مذکور نیز باید آبیاری شوند.

با روش های مختلف می  توان  باغات میوه را آبیاری نموده آبیاری شیاری یا نشتی (Furrow  irrigation) اراضی مسطح مناسب است. در این روش، در طول  ردیف های کشت جویهایی ایجاد کرده وآب از جوی اصلی به جویهای ردیف های کشت.هدایت می شود. در روش غرقابی(Flood irrigation )تمامی سطح باغ بدون اینکه مرزبندی در سطح باغ وجود داشته باشد، آبیاری می شود. در روش آبیاری کرتی، مرزبندی در اطراف چند درخت ایجاد می شود و آب توسط کرتها هدایت می شود. آب توسط جویبارها بهکرت ها  هدایت می شود. آبیاری بارانی(Sprinkler irrigation) را می توان در اراضی مسطح و اراضی شیبدار به کار برد. در روش آبیاری بارانی از آب تصرف می شود و نیز برای محافظت از سرمای بهاره می توان استفاده نمود. در سالهای اخیر از آبیاری چکه ای(Trickle irrigation) و یا قطره ای(Drip irrigation) استفاده می شود.

در این روش قطره چکان ها به طوری که در کنار هر درخت قرار گیرد، تنظیم می شود. در روش آبیاری قطره ای حداکثر تصرف از آب به عمل می آید و رشد علفهای هرز به حداقل می رسد و انتقال عوامل بیماریزا از طریق آب به درختان میوه کاهش می یابد. در روش آبیاری قطره ای، رطوبت مداوم در خاک تامین شده و در هر ساعت در حدود 7-3لیتر آب به گیاه می رسد. در این روش آب به طور یکنواخت در اختیار ریشه درختان میوه قرار می گیرد.

کوددهی درختان میوه

 برای رشد مطلوب درختان میوه با در نظر گرفتن میزان عناصر غذایی خاک، pH خاک، بافت و ساختمان خاک شرایط اقلیمی منطقه و نوع گیاه، کوددهی (Fertilizing)  منظم اجباری می باشد.

عناصر غذایی قابل استفاده برای گیاه نیز به عوامل فوق الذکر وابسته می باشد. یون های با بار مثبت در سطح ذرات رس و هوموس که بار منفی دارند، نگهداری می شوند. این کاتیونها بیشتر شامل کلسیم، منیزیم، پتاسیم، سدیم و هیدروژن می باشد. کلسیم، منیزیم، پتاسیم و سدیم موجب قلیایی شدن خاک و هیدروژن موجب اسیدی شدن خاک می شود. توانایی جذب و آزاد کردن کاتیون های خاک را ظرفیت تبادل کاتیونی (cation Exchange Capacity (CEC) ) می نامند و به صورت میلی اکی والان کاتیون در ۱۰۰ گرم خاک نشان داده می شود. میزان تبادل یک کاتیون با کاتیون دیگر به میزان جذب سطحی آنها و به میزان غلظت آنها در محلول خاک بستگی دارد. کاتیونها یا از محلول خاک جذب ریشه می شوند و یا برخی از آنها با رشد ریشه در داخل خاک و تماس ریشه با کلوئیدها، تبادل می شوند که آن را مبادله تماسی(Contact exchange) می نامند. در مبادله تماسی، کاتیونها به طور مستقیم بین کلوئیدهای خاک و ریشه تبادل می شوند. قدرت کشش سطحی یونها در سطوح ذرات کلوئیدی از قوی به ضعیف شامل آلومینیم، هیدروژن، کلسیم، منیزیم، پتاسیم، آمونیوم سدیم می باشد. یعنی اگر یون هیدروژن و آمونیوم به یک اندازه در خاک باشند، سطوح بیشتری توسط هیدروژن و سطوح کمتری توسط آمونیوم اشغال می شوند. منبع اصلی مواد غذایی گیاهان، یون های موجود در محلول خاک می باشد. این یون ها توسط گیاه جذب می شوند و به تدریج یون های قابل تعویض از سطح کلوئیدهای رس و هوموس آزاد می شوند. در ضمن پوسیدن بقایای مواد آلی در خاک نیز منبع دیگر تأمین مواد غذایی گیاهان می باشد. هر گاه ذرات هوموس خاک از بازها پر شده باشند، به اشباع بازی می رسند. قابلیت استفاده عناصر کانی به pH خاک نیز بستگی دارد. در جدول زیر میزان pH مناسب برای جذب برخی عناصر کانی نشان داده شده است . برنامه کوددهی باغات میوه به طور صحیح براساس تجزیه نسج گیاهی انجام می گیرد

 جدول- PH مناسب برای جذب برخی از عناصر کانی.

عنصر کانی

PH مناسب

عنصر کانی

PH مناسب

N

8-8/5

Fe

6-4

P

5/7-5/6

Mn

5/6-5

K

6-5/7

b. Cu

7-5

Ca

5/8-7

Zn

7-5

S

10-6

Mo

10-7

معمولاً خاک هایی که pH آنها بین 5/7- 5/6 باشد، خاکهای خنثی و اگر pH کمتر از 5/1باشد، اسیدی و اگر بیشتر از 5/7 باشد خاک از لحاظ pH قلیایی بشمار می آید. در خاکهای اسیدی جذب عناصر کم مصرف افزایش مییابد.

مقدار موجود یک عنصر در خاک می تواند در جذب و مورد استفاده قرار گرفتن عنصر دیگر و یا عدم جذب و غیر قابل استفاده شدن آن نقش داشته باشد. یون ها دو اثر کلی روی همدیگر دارند و شامل تضاد (Antagonism) یعنی بی اثر کردن تأثیر یونی توسط یون دیگر و یا تعاون(Synergism) که موجب افزایش اثر یک یون توسط یون دیگر می شود. برای مثال افزایش مقدار پتاسیم موجب کاهش جذب منیزیم و کلسیم می شود و یا مس به طور قابل چشم گیر از جذب روی جلوگیری می کند. بالا بودن فسفر سبب کاهش جذب ازت می شود. آهن فرو، فرم مورد نیاز گیاه است که با افزایش منگنز جذب آن کاهش می یابد. وجود کلسیم بیشتر در خاک موجب عدم جذب آهن می شود . در ضمن آهن تا حدودی تحت تاثیر رقابت مس و پتاسیم قرار میگیرد. وجود آمونیوم موجب جذب کمتر منگنز می شود. فسفر از جذب یون روی جلوگیری میکند. در تعاون یون ها می توان به افزایش کلسیم که موجب جذب  منیزیم می شود و نیز نیترات که موجب افزایش جذب منگنز می شود، اشاره بود. روشهای جذب عناصر به طور کلی به صورت جذب غیرفعال(Passive absorption) و جذب فعال(Active absorption) می باشد. عناصر مورد نیاز  گیاه  به صورت یون جذب می شوند به استثنای بازهای ضعیف از جمله آهن فریک، آمونیوم و یا عناصری که به صورت کیلات وارد ریشه می شوند. سرعت عبور آنیون ها کمتر از کاتیون ها است. در جذب غیرفعال انرژی برای جذب عناصر مصرف نمی شود و این جذب از طریق تعرق گیاه حاصل می شود و عناصر به وسیله محلول خاک وارد ریشه  می شود در این نوع جذب، یونها در اثر تبادل کانیونی به محلول خاک وارد می شوند و یا در اثر تماس مستقیم ماریشه با کاتیون ها بدون واسطه جذب می شوند و در جذب غیر فعال آنیون ها بیشتر از کاتیون ها جذب گیاه می شوند . تعادل دونان(donnan eqilibrum) فرضیه دیگری از نوع جذب غیرفعال می باشد. طبق این نظریه، برخی از یون ها که اکثراً توسط جذب فعال وارد سلول می شوند، ثابت بوده و قادر به خروج  نمی باشند (پروتئینها) و این امر موجب ورود یا خروج  برخی یونها به سلول می شود. در تعادل دونان، یون های آزاد شامل آنیون ها و کاتیون هایی هستند که تا ایجاد تعادل کاتیون و آنیون ثابت داخل سلول، وارد و یا خارج می شوند.

در جذب فعال عناصر، انرژی مصرف می شود و این انرژی از تنفس گیاه تامین می کردد. در این نوع جذب یک مرحله سریع (بدون صرف انرژی) و یک صرف انرژی وجود دارد. در جذاب فعال،تئوری ملکول ناقل (Carrir) مورد نظر می باشد یون ها، فضای بین سلولی را به طور غیر فعال طی کرده و در هنگام ورود به داخل سلول، یک ملکول ناقل با بار الکتریکی مخالف ، کمپلکس خنثی با عنصر مورد نظر حاصل می کند و موجب ورود آن به داخل سلول می شود . در داخل سلول دوباره ملکول ناقل از یون مورد نظر جدا می شود.

 

 ویژگی برخی از مواد غذایی خاک

 ازت: ازات از اجزای تشکیل دهنده پروتئین سیتوپلاسم و  هسته می باشد در ضمن این عنصر در ساختمان اسیدهای هسته ای ، سیتوکینین و اکسین یافت می شود. به دلیل اینکه ازت از تجزیه مواد معدنی حاصلنمی شود و بیشتر به صورت ماده آلی در خاک می باشد که توسط تجزیه میکرو ارگانیسم ها به صورت آمونیوم (NH+4) آزاد شده . این ترکیب  توسط باکتریها به نیترات (NO-3) اکسیده شده و جذب گیاه می شود . ازت به صورت نیترات و یا آمونیوم جذب گیاه می شود. نیترات به صورت فعال از محلول خاک جذب می شود.آمونیوم در pH  خنثی اما نیترات در ند محیط اسیدی خوب جذب می شود. آمونیوم جذب شده در ریشه به آمونیاک تبدیل شده و وارد ساختمان اسیدهای آمینه می شود اما نیترات به همان شکل توسط آوندهای چوبی به برگها منتقل می گردد. نیترات در کلروپلاست سلولها ابتدا توسط آنزیم نیترات ردوکتاز به نیتریت تبدیل می شود و ترکیب فوق نیز توسط آنزیم نیتریت ردوکتاز به آمونیاک تبدیل می گردد. آمونیاک به وجود آمده وارد ساختمان اسیدهای آمینه می شود. آمونیوم در خاک جذب ذرات کلوئید می شود ولی نیترات نمی تواند جذب سطحی کلوئیدهای خاک شود و به راحتی شسته می شود. در خاک های اسیدی کودهای نیتراته به کودهای آمونیوم ترجیح داده می شوند. در صورت تجمع کربوهیدرات کافی در گیاه، شرایط مطلوب برای فتوسنتز و در مناطق گرم، می توان از کودهای آمونیوم استفاده کرد. زیرا گیاه قادر است آمونیاک تولید شده از آمونیوم را سریعاً وارد ساختمان اسیدهای آمینه کند اما در مناطق مرطوب، سرد و کم آفتاب بهتر است از کودهای نیترات استفاده شود. برای تامین ازت مورد نیاز گیاه می توان از کودهای سولفات آمونیوم، نیترات آمونیوم و اوره استفاده کرد. در صورت کمبود، ازت از برگ های پیر به برگهای جوان منتقل می شود و علایم کمبود، اکثراً درب رگهای پیر مشاهده می شود. تغذیه بیشتر درختان سیب توسط ازت موجب بروز آبگزیدگی(Water core) در میوه ها می شود.

 گوگرد: این عنصر نیز از اجزای تشکیل  پروتئین ها می باشد  اولين ترکیب گوگرد اسیدآمینه  وگرددار بنام سیستئین می باشد. گوگرد در خاک به صورت سولفات یافت باست. می شود و  جذب گوگرد توسط گیاه نیز به صورت آنیون سولفات می باشد جذب سولفات خلاف شيب الکتروشيميايی بوده و از نوع جذب فعال می باشد  گوگرد جذب شده به  برگ های جوان انتقال می یابد اما در صورت کمبود از برگ های پیر به برگهای جوان انتقال نمی یابد . کمبود گوگرد موجب کاهش تشکیل پروتئین و تقلیل فعالیت فتوسنتزی گردیده و برگ ها زرد می شوند. سولفات جذب ذرات خاک نمی شود و به راحتی در دسترس ریشه قرار می گیرد. برای تامین گوگرد از کودهای سولفات آمونیوم، سولفات پتاسیم و سوپرفسفات استفاده می شود.

 فسفر : این عنصر در ساخته شدن ATP اسیدهای هسته ای و سنتز DNA نقش دارد. فسفر در تبادل انرژی نیز نقش مهمی دارد. این عنصر در ترکیب اسید فیتیک، کوآنزیم ها و فسفولیپیدهای غشاء وجود دارد. درختان میوه در حال رشد به فسفر بیشتری نیاز دارند. فسفات جذب شده توسط گیاه از محلول خاک و یا از فسفاتی که جذب سطحی شده است تامین می گردد. در ضمن فسفر در مواد آلی خاک نیز یافت می شود. در خاک هایی که pH آنها بین ۷-6 باشد فسفات محلول کافی می باشد. تجزیه مواد آلی موجب افزایش فسفر محلول خاک می شود. فسفر از طریق جذب فعال وارد ریشه گیاه می شود. ریشه گیاه در حین نفوذ در خاک با فسفات محلول خاک تماس یافته و آن را جذب می کند. برگهای جوان گیاه فسفر

آلی و برگهای پیر فسفر معدنی بیشتری دارند. در صورت کمبود فسفر، از برگهای پیر این ماده به برگهای جوان منتقل می شود. برای تامین فسفر می توان از سوپرفسفات ساده، سوپرفسفات تریپل (اسید فسفریک و سنگ فسفات) وفسفات آمونیوم استفاده کرد. در pH بین 6 الی ۷ جذب فسفات افزایش می یابد.

کود فسفات که جذب سطحی ذرات خاک می شود، مدت طولانی به صورت فسفات فعال باقی می ماند اما در صورت عدم جذب ، حالت ساخاتمان بلوری گرفته و به صورت فسفات غیرفعال در می آید. اگر pH خاک، قلیایی باشد فسفات به صورت فسفات سدیم و ئر  pH اسیدی به صورت فسفات آمونیوم  رسوب می کند. بنابراین تنظیم pH خاک برای جذب کانی فسفات اهمیت زیادی دارد.

 پتاسیم: این عنصر یک یون متحرک و فعال می باشد. پتاسیم در تامین کاتیون های یک ظرفیتی شرکت می کند و در حفظ توازن کاتیونی نقش اساسی دارد. درختان میوه و درختان میوه آجیلی، پتاسیم بیشتری را نسبت به عناصر دیگر از خاک جذب می کنند. پتاسیم در برگ ها، بافت ها و میوه های جوان بیشتر موجود می باشد. زیرا در بافت های جوان و مریستمی به دلیل وجود سیتوکینین و اکسین، پروتئین سازی بیشتر انجام می گیرد. تجمع پتاسیم در آوندهای چوبی موجب افزایش پتانسیل آب گردیده و فشار ریشه ای را افزایش می دهد. این عنصر در برگها تجمع یافته و از تعرق بیش از حد جلوگیری می کند. در ضمن پتاسیم در باز و بسته شدن روزنه ها نقش تنظیم کننده دارد. سلول های محافظ روزنه ها در اثر وجود نور به علت فسفوریلاسیون نوری، ATP بیشتری ساخته و انرژی مورد لزوم برای جذب فعال پتاسیم را فراهم می کنند و در اثر ورود این عنصر به سلولهای محافظ، پتانسیل اسمزی منفی تر شده و جذب آب افزایش یافته و روزنه ها باز می شوند. در صورت کافی بودن پتاسیم، تولید ATP افزایش یافته و بارگیری آوندهای آبکش که یک پدیده انرژی خواه می باشد، بیشتر می شود. وظیفه عمده پتاسیم، فعال سازی آنزیم ها می باشد. برای مثال آنزیم های اکسیدوریداکتاز، دی هیدروژناز، ترانسفراز و کیناز که با کاتیون های یک ظرفیتی فعال می شوند، پتاسیم در فعال سازی آنها دخالت دارد. بنابراین عنصر پتاسیم در چندین مرحله پروتئین سازی شرکت می کند. کمبود پتاسیم موجب کاهش مقاومت گیاهان به بیماری ها می شود. پتاسیم در افزایش ضخامت اپیدرم و کاهش ورود بیماریها نقش مهمی دارد. پتاسیم با سرعت زیاد توسطبافت های گیاهی جذب می شود پتاسیم تنها کاتیونی است که برخلاف یک سیب الکتروشیمیایی به درون سلول انتقال می یابد. بنابراین جذب و انتقال این عنصر به صورت فعال انجام می گیرد. پتاسیم در آوندهای آبکش بیشتر بود و در حدود80درصد از کل کاتیون ها را تشکیل می دهد.

 سرعت جذب بیشتر پتاسیم به دلیل رقابت این یون با کاتیون های دیگر از جمله هیدروژن، کلسیم و منیزیم می باشد. در صورت کمبود، پتاسیم از برگهای پیر به برگهای جوان انتقال می یابد. پتاسیم خاک در کانی های اولیه و ثانویه بیشتر است. در خاک های رسی میزان پتاسیم بیشتر از خاک های شنی می باشد. پتاسیم می تواند در اثر اسیدها و ورود هیدروژن از بین لایه های کانی آزاد شود. میکا در اثر هوازدگی به کانی های ثانویه رس (ایلیت و ورمیکولیت) تبدیل می شود. بیوتیت گرچه پتاسیم کمتر دارد اما نسبت به مسکویت، پتاسیم بیشتری رها می کند. زیرا سریع تر هوازده می شود. پتاسیم موجود در محلول خاک در اثر بادزدگی کانی ها به طور مستقیم جذب گیاه گردیده و یا توسط کلوئیدهای خاک جذب سطحی می شود. قسمت بیشتر پتاسیم در ساختمان کانی ها بوده در حدود ۳ درصد جذب سطحی و مقدار بسیار کم به صورت قابل تبادل می باشد. جذب پتاسیم توسط گیاه از نوع فعال می باشد. برای تامین پتاسیم از کودهای سولفات پتاسیم، نیترات پتاسیم استفاده می شود. کود پتاسیم روی خاک پاشیده می شود. دادن کود به روش نواری در خاکها توصیه می شود. در صورت کمبود، پتاسیم به اعماق خاک داده می شود. کمبود پتاسیم در برگ های پیر بیشتر مشاهده می شود. در ضمن کمبود این یون موجب لکه تلخ(Bitter pit) در میوه های سیب و خشک شدن نوک خوشه های انگور می گردد.

 کلسیم به عنوان رابط بین  سلولهای گیاهی بوده در پکتات هاى تيغه ميانی سلولها یافت می شود. این عنصر در فعل و انفعالات آنزیمی نیز شرکت می کند. کلسیم در توازن آنیون ها و کاتیون ها نقش دارد. در ضمن کلسیم در نفوذپذیری غشای سلول ها  تاثیر دارد. مقدار جذب کلسیم به نفوذپذیری غشای سلولی گونه های گیاهی بستگی دارد ، کلسیم از برگ های پیر به برگ های جدید و نوک ساقه انتقال نمی یابد و مقدار آن در آوندهای آبکش  کمتر بوده و علت این امر احتمال داده می شود ناشی از رسوب کلسیم به صورت فسفات کلسیم می باشد. کلسیم بیشتر خاک ناشی از مواد معدنی می باشد . در خاکهای قلیایی کربناتکلسیم بیشتر استو در خاک های آبشویی شده  و مرطوب، یون های هیدروژن موجب آزاد شدن کلسیم می شوند و مقدار این یون کاهش می یابد. کلسیم به کلوئیدهای هوموسی (آلی) و رسی خاک جذب سطحی می شود و تمایل زیاد به تبادل با کلسیم محلول خاکی دارد. زردی برگ ها در خاک های آهکی ناشی از فقدان جذب آهن می باشد که عوارض آن در برگ های جوان به صورت زردی بین رگبرگ ها مشاهده می شود. جذب کلسیم غیرفعال و در اثر تعرق بوده و انتقال آن در آوندهای چوبی نیز از طریق غیرفعال می باشد. اسیدی شدن خاک موجب آبشویی کلسیم می شود و اضافه کردن آهک (CaO) موجب برطرف شدن کمبود آن می گردد. میزان جذب کلسیم توسط ریشه، به آنیون های مخالف نیز بستگی دارد. نیترات موجب جذب بیشتر، کلرید به طور متوسط و سولفات، کمترین کلسیم را جذب می کند. جذب پتاسیم و فسفر معمولاً در طول ریشه، اما کلسیم و منیزیم از اعماق خاک و توسط نوک ریشه جذب می شود. این پدیده ناشی از ساختمان ریشه و وجود لایه نوار کاسپاری می باشد. در اثر چوب پنبه ای شدن آندودرم، پتاسیم و فسفر می توانند از طریق سیمپلاست عبور کنند اما کلسیم و منیزیم از طریق آپوپلاست (انتقال بین فضای سلولی) و از قسمت چوب پنبه ای نشده عبور می کند. کمبود کلسیم موجب نابسامانی های فیزیولوژیکی در میوههای درختان میوه می شود. کلسیم با کاهش تنفس و شرکت در ساختمان تیغه میانی سلولها موجب تقویت آنها و در ضمن سبب کاهش نفوذپذیری غشاء می شود. کمبود کلسیم موجب سرمازدگی میوه ها و لکه تلخ میوه های سیب می شود

 منیزیم: این عنصر نیز همانند کلسیم به راحتی از خاک آبشویی می شود. افزایش پتاسیم در تغذیه گیاه موجب کاهش منیزیم می شود. جذب و انتقال منیزیم نیز همانند کلسیم از طریق تعرق و جذب غیر فعال انجام می گیرد و از برگ های جوان انتقال نمی یابد . منیزیم بخشی از ملکول کلروفیل را تشکیل می دهد و در و در فعل و انفعالات آنزیمی نقش دارد  این عنصر همراه با کلسیم در پکتات تیغه میانی شرکت می کند.

 آهن: این عنصر در ساخته شدن کلروفیل نقش داشته و در ساختمان کوآنزیم آنزیم  فرودوکسین وجود دارد. کوآنزیم در انتقال الکترون و اکسیداسیون و احیا  در فتوسنتز و در کاهش نیتریت عمل مؤثر انجام می دهد. جذب آهن تحت کنترل فعالیت متابولیسمی گیاه. جذب میباشد.. آهن از عناصر کم مصرف گیاه بوده اما وجود آن در گیاه ضروری می باشد و کانی های اولیه و ثانویه خاک حاوی آهن می باشند  و آهن قابل جذب در خاک، در مقایسه با اهن، کل، بسیار کمتر است. آهن قابل حل به صورت فریک، فرو و هیدروکسید آهن می باشد. با افزایش pH خاک جذب آهن کاهش می یابد. در خاک های غرقاب به دلیل تبدیل فریک به فرو، انحلال پذیری آهن افزایش می یابد. آهن در خاک و گیاه به آسانی کمپلکس های آلی یا شیلات( Key-late ) به وجود می آورد. شیلات یا کی لات اتصال یک فلز به یک ملکول آلی مثل اتیلن دی آمین تتراستیک اسید (EDTA )می باشد. جذب آهن تا حدودی تحت رقابت منگنز، مس، پتاسیم و روی قرار می گیرد . جذب آهن  در pH قلیایی و کلسیم زیاد، کاهش می یابد و فقدان آن موجب بروز کلروز می شود. آهن از برگهای پیر به برگهای جوان منتقل نمی شود. گرچه با اسیدی شدن خاک جذب آن افزایش می یابد اما در pH معمولی میزان جذب آهن به اندازه کافی بوده و مقدار آن بیشتر از میزان مورد نیاز می باشد. مواد آلی کی لات احتمال دارد از طریق تراوشات ریشه، مواد آلی خاک و یا کودهای شیلات تامین گردد. ریبوفلاوین ترشح شده از ریشه سبب کاهش pH خاک گردیده و گیاه کاتیون بیشتری از جمله آهن، نسبت آنیون جذب می کند. در صورت کمبود آهن می توان با محلول پاشFe- EDTA  از طریق برگ و یا دادن آن به خاک، این مشکل را حل نمود.

 منگنز: این عنصر نیز از عناصر کم مصرف بوده و مقدار کم مورد نیاز گیاه است . این یون در فعل و انفعالات بیوشیمیایی شرکت می کند . مقدار جذب منگنز کمتر از کاتیون های دو ظرفیتی(کلسیم و منیزیم) می باشد . در صورت وجود آمونیوم جذب آن کمتر  اما در صورت وجود نیترات در گیاه جذب آن افزایش می یابد . جذب منگنز به صورت فعال می باشد.

 روی: این عنصر در ساختمان اسید آمینه تریپتوفان که ماده پیش نیاز سنتز اکسین است  شرکت می کند. در ضمن ر وی همراه با مواد پرمصرف از جمله ازت و فسفر در تشکیل یاخته های اولیه گل دخالت دارد. روری در کانی های خاک به صورت قابل تبادل در کلوئیدهای رسی و هوموس یافت می شود. با افزایش pH و قلیایی شدن خاک، جذب شدن سطحی آن افزایش یافته و مقدار این عنصر در محلول خاک کاهش می یابد. شعاع یونی روی شبیه آهن (فرو) و منیزیم بوده و می تواند تا حدودی جایگزین این یونها گردد. روی به صورت فعال جذب می شود. یون مس قویاً از جذب این عنصر جلوگیری می کند همچنین فسفر نیز جذب روی را کاهش می دهد. قابلیت جذب روی به عامل کی لات ساز در خاک که در اثر تراوش ریشه یا تجزیه مواد آلی تامین می شود، بستگی دارد. در صورت کمبود این عنصر می توان از شیلات روی استفاده کرد. روی از عناصر کم مصرف می باشد.

 مس: این عنصر در کاتالیزوری فعل انفعالات بیوشیمیایی کمک می کند. مس در گیاه تحرک کم دارد اما از برگ های پیر به برگ های جوان می تواند منتقل گردد. مس برعکس دیگر کاتيون ها کمتر به مواد آلی می چسبد و به آسانی جذب نمی شود. تبادل کاتیونی بویژه توسط هیدروژن برای  جذب این عنصر مؤثر است. با افزایش pH خاک مقدار جذب مس کاهش می یابد. مس از عناصر کم مصرف بشمار می اید.

 بُر: این عنصر به صورت اسید بوریک توسط گیاه  جذب  می شود. بین جذب شده و هیدروژن آزاد شده تعادل وجود دارد و جذب آن غیر متابولیسمی می باشد. بر از عناصر كم مصرف بوده و در صورت افزایش جذب آن علایم مسمومیت ناشی از بر حاصل می شود. کمبود بر موجب عدم تشکیل یاخته های اولیه گل و با ریزش گلها می شود. این عنصر در فعالیت بافت های مریستمی نقش مهمی دارد. بر در متابولیسم ازت، انتقال و عمل هورمون ها و تقسیم سلولی نقش دارد. در صورت کمبود آن به صورت بدشکلی، سختی و سفتی میوه ها بروز می کند. در سیب لکه های ارغوانی در شاخه های جوان ظاهر می شود. برای برطرف کردن کمبود بر از محلول بوراکس (تترابرات سدیم یا اسید بوریک) استفاده می شود. بوراکس به صورت محلول پاشی روی شاخه و برگ و یا همراه با کودهای دیگر از طریق خاک مصرف می شود.

چنانکه ذکر گردید مقادیر بیشتر بر موجب بروز مسمومیت می شود و گیاهان در برابر مقادیر سمی بر حساس تر از بعضی از عناصر کم مصرف دیگر می باشند. اگر میزان بر در آب یک میلی گرم در لیتر باشد، گردو، گلابی، سیب، انگور، خرمالو، گیلاس، هلو، زردآلو، پرتقال و لیموترش حساسیت نشان می دهند. درختان زیتون نیمه مقاوم بوده (۲ میلی گرم در لیتر) و خرما از گیاهان مقاوم به بر (4 میلی گرم در لیتر) بشمار می آید. مسمومیت بر برخلاف کمبود آن در برگها و شاخه های جوان دیده می شود، علایم مسمویت در برگ های مسن گیاه ظاهر نمی شود. در مرکبات و گردو، زرد شدن حاشیه برگ، در زردآلو کوتاه شدن فاصله میان گره ها در انگور چین و چروک شدن برگ ها علایم مسمومیت بر می باشد.

 مولیبدن: این عنصر جزئی از ساختمان دو آنزیم مهم گیاه بنام نیترات ردوکتاز و نیتروژناز می باشد. در گیاهان مبتلا به کمبود مولیبدن، تجمع نیترات در گیاه مشاهده می شود زیرا آنزیم نیترات رودکتاز در احیای نیترات به نیتریت نقش کاتالیزوری دارد. مولیبدن در خاک  به صورت اوکسی مولییدات و املاح حاوی مولییدن یافت می شود. در ضمن این عنصر در مواد الی خاک نیز وجود دارد. مولیبدن به صورت مولیدات جذب گیاه می شود مولیبدن از عناصر کم مصرف می باشد، ولی کمببود آن موجب کاهش عملکرد و کیفیت میوه می شود .

 کلر: فزایش کلر در خاک موجب شوری و آسیب دیدن گیاه می شود. نیاز گیاه به کلر بیشتر از سایر عناصر کم مصرف است. نقش کلر در متابولیسم گیاه به درستی روشن نیست اما نظر کلی این است که کلر در مرحله دوم فتوسنتز در تولید اکسیژن در کلروپلاست نقش اساسی دارد. کلر در خاک  همراه عناصری ماننل سدیم، پتاسیم، منیزیم، کلسیم به صورت کانی های حاوی کلر وجود دارد و به شکل آنیون توسط گیاه جذب می شود. افزایش بیش از حد کلر موجب مسمومیت در درختان میوه به صورت کلروز و سوختگی نوک و حاشیه برگ ها ظاهر می شود.

 سدیم: سدیم جزو عناصر ضروری برای گیاه نمی باشد، این عنصر مقاومت گیاه در برابر تنش های محیطی را بیشتر می کند. سدیم نقش مشخصی در متابولیسم گیاهان ندارد اما در بعضی از گیاهان می تواند به جای پتاسیم سیستم های آنزیمی را فعال نماید. سدیم کاتیون مهم در کمپلکس تبادلى خاک می باشد. میزان سدیم و کلر در خاکهای شنی و آلی بویژه در اراضی دور از دریا، کمتر است. تشکیل خاک های شور و سدیمی عمدتاً در مناطق خشک و نیمه خشک متداول بوده و این شرایط موجب صدمه دیدن گیاهان می شود. محدودیت رشد  گیاه در شرایط شوری به دلیل افزایش فشار اسمزی و نیز اثرات یونی و یا اثر هر دو می باشد اثرات مسمومیت سدیم روی درختان میوه مضاعف بوده و این یون علاوه. بر این که موجب شوری خاک و تخریب ساختمان خاک می شود در حالت جذب زیاد موجب مسمومیت گیاه نیز می گردد.

کنترل علفهای هرز (weed Control)

کنترل علف های هرز یکی از اهداف مدیریت خاک و تدابیر زراعی در مواظبت از درختان میوه می باشد . زیرا

مبارزه با علف های هرز می تواند ساختمان خاک را حفظ نموده و توسط گیاهان پوششی موجب حاصلخیرزی خاک  جلوگیری از فرسایش خاک و کنترل آفات امراض درختان میوه گردد البته در  مناطق دیم معمولاً از گیاهان پوششی نمی شود. زیرا گیاهان پوششی برای دریافت آب و  مواد غذایی با درختان میوه رقابت می کنند و گیاهان پوششی معمولا از تیره بقولات نظیر شبدر و یونجه انتخاب می شوند که موجب تقویت ازت خاک می گردند.  

روش های کنترل علف های هرز می تواند به ه صورت مکانیکی، بیولوژیکی و شیمیایی باشد. در روش مکانیکی با شخم زدن خاک ، وجین کردن و یا چیدن با علف های هرز مباره می شود .

در روش بیولوژیکی از دشمنان طبیعی علفهای هرز که تک خوار ه هستند استفاده  می شود. در روش مبارزه شیمیایی از علفکش(Herbicide) استفاده به عمل می آید. علفکش شیمیایی می توان به تنهایی و یا همراه با شخم زمین به کار برد.

علفکشها به صورت پیش رویشی(Preemergence)  قبل از جوانه زدن بذرهای علف هزز و یا به صورت پس رویشی(Postemergeno) بعد از جوانه زدن بذرهای علف هرز مورد استعمال قرار می گیرد. علفکشها از نظر تاثیر به علفهای هرز به دو گروه علفکش انتخابی(Selective) و علفکش غیر انتخابی(Non-Selective) تقسیم می شوند. برخی از علفکشها قدرت انتقال در گیاه نداشته ودر محل تماس اثر خود را نشان می دهند و به علفکشهای تماسی(Contact) معروف هستند و معمولأ در علفهای هرز يکساله مؤثر می باشد

علفکشهای انتقالی(Systemic)  قدرت  انتقال در گیاه را  داشته و در نقاط حساس گیاه مثل نوک ریشه و ساقه تاثیر دارند. در این نوع علف کش ها از  طریق آوندهای آبکش به نقاط گیاه منتقل می شود و برای مبارزه با علف های هرز چند ساله مورد استفادقرار می گیرد.  علفکش ها در باغات میوه، بین ردیف های کشت به صورت نواری(Band treatment) و یا قبل از احداث باغ به  صورت پخش یکنواخت (Broadcost)  به کار برده می شوند رانداپ (Round-up) از علفکش ها ی انتقالی و قوی، غیر انتخابی (ناگزینشگر) و پس رویشی بوده و علف های هرز پهن برگ (Broad leaf) و برگ باریک (Grass) را  از بین می برد. این علف کش  به میزان 4-1 کیلو گرم ماده موثر در هکتار مورد استفاده قرار می گیرد.

کار مکس (Karmex) علفکش پیش رویشی بوده، علفهای برگ پهن و باریک برگ را از بین می برد .

این علفکش روی خاک پاشیده می شو د و میزان مصرف آن 4۸-۱6 کیلوگرم در هکتار است.

پیرامین(Pyramin)  علفکش انتخابی بوده و علفهای برگ پهن را از بین می برد. این ترکیب نیمه عمر پیش رویشی  است  و به مقدار 4-۲ کیلوگرم ماده مؤثر در هکتار مصرف می شود.

توفوردی(2,4-D) در هر موقع که مورد نیاز باشد استفاده می شود. این علفکش گیاهان برگ پهن را از بین می برد و به مقدار ۲-۱ کیلوگرم ماده مؤثر در هکتار مورد استعمال قرار می گیرد.