خرید نهال

امور نمایندگی ها

محوطه و فضای سبز

گلهای آپارتمانی و زینتی

نهال های غیر مثمر

نهال های مثمر

اهداف اصلاح ژنتیکی گیلاس مهم ترین مشکلاتی که گیلاس

اهداف اصلاح ژنتیکی گیلاس مهم ترین مشکلاتی که گیلاس

مهمترین مشکلاتی که گیلاس کاران در کشت و کار این محصول تجربه کرده اند از قرار زیر می باشند: اندازه ی بسیار بزرگ درخت که مدیریت را مشکل و پر هزینه می سازد.

دیر باردهی نهال گیلاس که بازگشت سرمایه را به تأخیر می اندازد.

خود ناسازگاری که در بسیاری از مناطق باعث محدودیت میوه بندی شده و ممکن است باغداران را مجبور به کاشت ارقام گرده زای نامناسب کند.

حساسیت میوه ها به ترک خوردگی ناشی از بارندگی که غالباً منجر به کاهش عملکرد محصول قابل عرضه به بازار می شود.

 حساسیت به شانکر باکتریایی یا سایر عوامل بیماریزا که ممکن است بسیاری از درختان باغ را از  بین ببرند. خسارت میوه ها و کاهش محصول در مناطقی که جمعیت زیادی از سار و پرندگان دیگر که خوراکشان گیلاس و آلبالو است، وجود دارند.

مقاومت کم درختان به سرمای شدید زمستان.

 میوه های کوچک و نرم که مورد پسند بازار نمیباشند.

 فصل کوتاه برداشت و عدم قابلیت نگهداری میوه ها برای طولانی مدت.

اصولاً حل بسیاری از این مشکلات، توسط ارقام سجلیل اصلاح شده و با استفاده از به نژادی امکان پذیر

می باشد که در این جهت می توان با کاهش قد درخت، ارقامی کوچکتر یا متراکم تر (شاید ارقام سیخک زا) که بدین وسیله، محلول پاشی (سم و سایر محلول ها)، برداشت و مدیریت باغ، بسیار کم هزینه تر شود و علاوه بر  این، امکان محصور کردن درختان در داخل نوری با سازه های پلاستیکی (در برابر خسارت ناش از پرندگان یا باران) بیشتر فراهم گردد. امروزه باغداران ارقامی را برای کاشت می پسندند که زود به گل بنشینند و کشت  آنها در باغ باعث باز سریع سریع سرمایه گذاری شود. علاو  بر این  اگر این ارقام خود بارور باشند ثبات باردهی افزایش یافته و فقط مناسب ترین ارقام مورد کشت  قرار می گیرند . در مناطق

54

متراکم، کاهش یابد و لذا در حال حاضر با استفاده از این راهکار بعضی نتایج مورد نظر به دست آمده اند ارقام گیلاسی که به صورت متراکم رشد می کنند، توسط روشهای مرسوم دورک گیری یا گزینش جهش یافته های طبیعی به دست آمده اند

رقم استار کریمسون یک رقم متراکم جدید است که از طریق روش های مرسوم دورگ گیری به دست

آمده است  و مزیت دیگر این رقم، خود باروری است. روش سوم قرار دادن پیوندک ها در معرض تابش های یونی و سپس انتخاب جهش یافته های مورد نظر است این ارقام پاکوتاه ممکن است الگوهای رشد بسیار متفاوتی داشته باشند. بعضی از آنها مانند رقم کمپکت استلا، دارای قدرت غالبیت انتهایی زیادی هستند، در حالی که سایر ارقام از قبیل کمپکت لامبرت، غالبیت انتهایی ضعینی دارند. ارقامی که به طور ژنتیکی پاکوتاهند، دارای صفات مغلوب مضاعف، برگهای ناهنجار و محصول بسیار ضعیف هستند. این ارقام گاهی اوقات به عنوان پایه استفاده می شوند.

 یکی از ویژگیهای منحصر به فرد درختان پاکوتاه، توسعه ی روشهای برداشت ماشینی است. باوجود این که این روش نمی تواند راه حلی برای برطرف کردن مشکلات محلول پاشی و هرس درختان بزرگ باشد، اما می تواند هزینه های زیاد برداشت را کاهش دهد. در بسیاری از ارقام موجود، برداشت ماشینی بدون استفاده از مواد سست کننده میوه (مواد شیمیایی رها کننده ی اتیلن) غیر ممکن است. اثر این مواد ممکن است تا حدود زیادی تحت تأثیر شرایط محیطی زمان مصرف آنها قرار گیرد. در بعضی از موارد ممکن است مواد پاشیده شده، علائم مسمومیت در گیاه ایجاد کنند. یکی از روش های حل این مسأله، ایجاد ارقامی است که در زمان بلوغ میوه ها، به طور طبیعی یک لایه سواگر بین دم میوه و خود میوه ایجاد کنند. خوشبختانه باوجود این که این گونه ارقام بدون دم هستند، اما برای مصرف تازه در بازار کاملا مناسب می باشند، زیرا با وجود لایه ی سو اگر هیچ گونه کاهش آب در آنها دیده نمی شود. لذا ارقامی که به صورت ماشینی برداشت می شوند، ممکن است به دلیل خصوصیات منحصر به فردشان، برای باغدارانی که در پی کاهش هزینه های تولید هستند، است. جذابیت به درختان پاکوتاه داشته باشند.

زود باردهی

اکثر ارقام تجاری قدیمی گیلاس، پس از کاشت خیلی دیر به بار  می نشینند، امروزه برای این که کار میوه

کاران سودآور باشد، لازم است که هزینه هایی که بر روی باغ سرمایه گذاری شده اند، سریعاً باز گشت شوند.

مسأله با استفاده از ارقام قدیمی که روی پایه های پر رشد مازاد در مهالب کو پیوند خورده اند تقریبا غیر ممکن است.

موارد، تنها راه حل ممکن در مقابل دیر بار دهی بسیاری از ارقام قدیمی تر موجود می باشد. راه حل طولاتی مدت مناسب تر برای این مسأله، ایجاد ارقامی است که زود به بار بنشینند و لذا در حال حاضر با تولید ار قامی نظیر ون، پیشرفتهای قابل ملاحظه ای صورت گرفته است. در این رابطه کارهای اصلاحی که به منظور کوتاه کردن دوره ی نونهالی بعد از کاشت نهالها در باغ انجام می گیرد، باید به کنترل رشد درخت نیز کمک کند و در نتیجه نهال های جوانی که زود به بار می نشینند، به طور مشابهی باعث کاهش رشد شاخه ها و

تحریک میوه دهی می گردند و تمامی این موارد، در نتیجه ی رقابت شاخه های درخت برای منابع حیاتی است. بلازک ارقامی نظیر ون، کوردیا و تکلو یا را که باعث انتقال زودرسی به نتاج می شوند را به عنوان والد توصیه کرده است.

دو عامل که به ویژه برای تعیین موفقیت میوه بندی ارقام خودناسازگار اهمیت دارند، مدت زمان حیات کیسه ی جنینی و سرعت رشد لوله ی گرده هستند. تفاوت بین ارقام از نظر این دو عامل  وضعیت بد آب و هوایی، به طور موقتی انتقال دانه ی گرده را به تاخیر می اندازد یا رشد لوله ی گرده را کاهش می دهد. لذا ارقامی که تخمکشان طول عمر زیادی دارد می توانند به خوبی بار دهند و هنگام انتخاب ارقام جدید گیلاس باید روی این معیار دقت بیشتری شود.

گلدهی دیر هنگام یک رقم ممکن است خطر آسیب دیدگی از سرمای بهاره را کاهش و امکان میوه بندی مناسب را افزایش دهد. لذا توصیه می شود در برنامه های اصلاحی که این هدف را مدنظر دارند، ارقام دیر گلده نظیر لامبرت، جوبیلی و سم بیشتر مورد استفاده قرار گیرند.

خود باروری (خود سازگاری)

 باوجود این که در حال حاضر، چند رقم خود سازگار برای باغداران عمده وجود دارد. اما هنوز اکثر ارقام روابط ناسازگاری پیچیده ای از خود نشان می دهند. گروه ناسازگاری را برای گیلاس مشخص کرد. اما در بررسی هایی که توسط نایت و دیگران صورت گرفت چنین پیشنهاد شد که بهتر است این مجموعه به صورت ۱۳ گروه ناسازگار به علاوه ی یک گروه گرده زای عمومی باشد. دلیل این پیچیدگی احتمالا به خاطر عدم ثبات نامگذاری بسیاری از ارقام قدیمی تر می باشد.

ضرورت گرده افشانی بین ارقام، باغدار را مجبور می کند تا استقرار ارقام نسبت به همدیگر در داخل باغ را، با دقت بسیار زیادی سازماندهی کند. همچنین این مساله باعث محدودشدن انتخاب ارقام می شود و لذا ممکن است برای گرده افشانی نیاز به کاشت ارقام ضعیف و نامطلوب شود. ارقام خود ناسازگار نباید با فاصله ی بیشتر از ۲۰ تا ۲۵ متری ارقام گرده زای سازگار که زمان گلدهی نسبتاً یکسانی با آنها دارند، کاشته شوند. در این رابطه، روش مناسب به این صورت است که ارقامی که در باغ نزدیک همدیگر کاشته می شوند، همزمان با هم برسند. اگر چنین کاری انجام نشود، می توان نتیجه گرفت که باید برای گرده افشانی دستی، مدت زیادی مسافت های طولانی را در باغب با نردبان باغبانی طی کرد. حتی در باغاتی که به بهترین شکل طراحی شده اند، اگر در زمان گلدهی شرایط آب و هوایی نامساعد باشد انتقال دانه گرده را بین ارقام به طور جدی می تواند محدود شود و در نتیجه میوه بندی کاهش یابد.

 بیشتر مسائلی که در بالا به آنها اشاره شد، با کاشت ارقام خود سازگار برطرف می شود و اصلاحگران گیلاس آرزو دارند که ارقام بیشتری از این قبیل را به وجود آورند تا بدین وسیله دامنه ی بسیار محدود موجود توسعه یابد. در این رابطه به غیر از برنامه های اصلاحی بسیار معروفی که طی سالهای اخیر در منطقه ی سامرلند ایالت بریتیش کلمبیای کانادا بر روی تولید ارقام بهتر گیلاس متمرکز شده اند  چند

اصلاحگر دیگر گیلاس نیز در حال حاضر وجود دارند که خود باروری را به عنوان یک هدف اصلاحی در

انجام شرکت راستای کار خود قرار داده اند. برنامه های اصلاحی نیز که در منطقه ی وینلند اونتاریو یک تعدادی از ارقام خود بارور را که دارای صفات مطلوبی هستند به وجود آورد و در این راه بیشتر از تلاقی بین ارقام ون و استلا بهره گیری شده است. هیچ یک از این ارقام تاکنون نام گذاری نشده اند. اما جهت آزمایشات مزرعه ای با کدهای V.69061، V.690262، V.69068، V690616، V.690618و V.690620 مشخص شده اند .اصلاحگران مجارستانی و چند کشور دیگر اروپایی نیز با استفاده از گزینش، ارقام خوباروری را ایجاد کردند.

اکثر ارقام خود باروری که در حال حاضر به صورت تجاری کشت می شوند، از سه نهال بذری خود بارور منشأ می گیرند (2434., JI2420 . JI JL.2538)، که در مؤسسه ی جان ایتز واقع در بریتانیا و تحت برنامه های اصلاحی این مؤسسه، تولید و معرفی شدند. دو رقم یا تیمار دانه های گرده ی رقم ناپلئون و امپرور فرانسیس به عنوان والد ماده با اشعه ی X تولید شدند.  رقم سوم نیز از تلاقی ساده ی رقم بیگارو شریکن با رقم گاورنرود تولید شد۔ 2420.JI که در جایگاء ژنی S4 آن یک جهش به وجود آمده است، بر فعالیت دانه ی گرده اثرگذار است و با تلاقی دادن آن با رقم لامبرت، رقم استلا که اولین رقم خود بارور قابل قبول از نظر تجاری است به وجود آمده در رابطه با اصلاح  ارقام خود بارور گیلاس، تهرانی و براون بررسیهایی را انجام داده اند.

به رغم مزایای مشخصی که این ارقام دارند، بعضی از آنها در شرایط مطلوب میوه بندی  تمایل به باردهی زیاد و تولید میوه هایی کوچک دارند لذا گزارش شده است که در بین ارقام خودبارور گیلاس که در حال حاضر رواج دارند، فقط رقم سان بارست میوه هایی درشت تولید می کند.

مقاومت به ترکخوردگی میوه

اکثر ارقام تجاری موجود دارای میوه های حساس به ترک خوردگی ناشی از بارندگی هستند و مخصوصا در مناطقی که زمان برداشت یا نزدیک آن بیشتر بارندگی دارند، این مسأله وجود دارد . در فصل 12 همین کتاب مشکل ترک خوردگی میوه  و راه های ممکن جهت بر طرف کردن آن به طور مفصل مورد بحث  

خواهد گرفت. اما عواملی که باعث تفاوت در حساسیت ارقام به ترک خوردگی می شوند، کاملا شناخته نشداده اند. در مورد ارقامی از قبیل آدریانا، آمبرانس، کاستور، کوردیا، کریستین، مرتون لیت، سم، اولستر، وبسکونت و ویتوریا نیز که دارای مقاومتی قابل توجه در مقابل این عارضه هستند، تاحدودی این تردید وجود دارد که آیا این مقاومت در بعضی از مناطق وجود دارد یا مربوط به تمام نقاط می شود. در بین ارقام خود بارور نیز گزارش شده است که رقم لاپینز، تا حدودی نسبت به این عارضه مقاوم است. لذا در فعالیت هایی که در قالب برنامه های به نژادی گیلاس برای گسترش دامنه ی موجود ارقام مقاوم به ترک خوردگی صورت می گیرد، احتمالا باید این ارقام به عنوان والد در نظر گرفته شوند.

مقاومت به بیماری ها

گیلاس ها نیز مانند بسیاری از گونه های دیگر درختان میوه، نسبت به تعدادی از عوامل بیماریزا حساسند. شاید جدی ترین بیماری در مناطق تولیدی سردتر و مرطوب تر، بیماری شانکر باکتریایی (Pseudomonas mors prunorum و P. syringae)  باشد. عامل این بیماری در طول تابستان بر روی برگ بیشتر ارقام، بدون هیچ گونه آسیبی زندگی می کند و فقط هنگامی مشکل ساز می شود که بتواند به داخل چوب درخت نفوذ کند. این مسأله نیز معمولا از طریق زخم های برگ یا جراحات وارده به شاخه ها در طول پاییز و زمستان اتفاق می افتد. این مساله در بریتانیا به قدری حاد گردید که مؤسسه ی جان اینز، یک برنامه ی اصلاحی برای مقابله با آن در پیش گرفت. متأسفانه باوجود این که در ابتدا این بیماری بسیار موفقیت آمیز بود، اما بعضی از ارقام تولید شده تا حدودی حساسیت به شانکر از خود نشان دادند. در واقع مشکل اینجا است که باکتریهای عامل شانکر قادرند جهش های تازه انجام دهند و غالباً فرم های بیماریزای ایجادشده طوری هستند که ارقام مقاوم، همیشه مقاومت کاملی در برابر آنها ندارند حال به دلیل این که برای ارقام جدید، این امکان وجود ندارد که مقاومت کاملی به شانکر باکتریایی داشته باشند، اصلاحگران باید در نهایت تحمل زراعی را انتخاب کنند. ارقام بسیار حساس از قبیل ون به رغم مزیتهای قابل توجه دیگری که دارند، به دلیل خطر زیادی که از آسیب دیدگی درخت با شانکر باکتریایی وجود دارد، از کاشت آنها در باغات جدید جلوگیری به عمل می آید.

اکثر ارقام گیلاس به عسلک که قارچ  پوساننده ریشه (Monilia inftructicola Wint ) است حساسیت زیادی دارند و در مناطقی که در نزدیکی زمان برداشت دارای شریط رطوبتی اند، یک عامل بیماریزای خسارت زا می باشد. اخیرا گزارش شده است که چند رقم خود بارور تولید شده توسط برنامه های به نژادی در وینلند نسبت به این عامل بیماریزا مقداری مقاومت از خود نشان داده اند.

مقاومت به آفات

 یکی از مهم ترین آفات گیلاس در نواحی شمال اروپا، شته ی سیاه گیلاس (Myzus cerasi) است.

تحقیقات اصلاحی در مرکز ایست مالینگ بریتانیا بر روی گزینش ارقام مقاوم به این آفت متمرکز شده اند و همگروه های پرونوس کانسنس، پرونوس اینسیزا، پرونوس کوریلنسیس و پرونوس نیبونیکا ، همگی در  برابر آلوده شدن به این آفت، از خود مقاومت نشان داده اند.  این ارقام با گیلاس ناپلئون ایجاد شده اند، بیشتر آزمایشات آلوده کردن به آفات را در گلخانه پشت سرگذاشتند، زیرا همگروه های گونه ها و بعضی ارقام دورگه  باوجود نشان دادن مقاومت در برابر افزایش جمعیت شته ی  سیاه گیلاس ایمنی نداشتند. اصلاح کنندگان امیدوارند که با استفاده از روش تلاقی برگشتی با سایر ارقام گیلاس، اندازه میوه های ارقام دور  رگه ی مقاوم به این آفت افزایش یابد.

مقاومت به آسیب دیدگی از سرمای زمستان و مساله ی نیاز سرمایی

دستیابی به مقاومت کار مشکلی است زیرا در ناحیه ی ویژه ی تولید گیلاس، این مساله هنوز از مهمترین مشکلات موجود بر سر راه تولید این محصول می باشد. این مساله ممکن است در نتیجه ی سازگاری دیر هنگام به آب و هوای متفاوت فصل پاییز باشد که باعث آسیب دیدگی این درختان در اوایل زمستان می شود. همچنین تحمل ضعیف در سرمای فصل رکود یا نیاز سرمایی کم نیز باعث شکسته شدن زود هنگام رکود و آسیب دیدگی در اوایل بهار می شود. همان طور که در اکراین و روسیه تجربه شده است، شاید بهترین راه کسب مقاومت به آسیب دیدگی سرمای سخت زمستان که در طول فصل رکود رخ می دهد، تلاقی هایی باشند که در آنها از ارقام مقاوم پرونوس فراتیکوزا (گیلاس استپی یا جراند) استفاده شده باشد. این مسأله نیاز به تلاقی های برگشتی زیاد و مدت زمان قابل توجه برای کسب موفقیت دارد. در مناطقی که از شدت سرمای زمستان کمتری برخوردار هستند، ممکن است از ارقامی نظیر ویندسور، بلکه ایگل، ویس، کریستین و هادسون استفاده شود که گزارش شده است همه ی آنها نسبت به سرمای زمستان مقاومت بیش از میانگین دارند.

ارقام آمبرانس، بارلت، فرو گمور، سم و گروس شوارز نور پل در برابر آسیب دیدگی شکوفه ها از یخ زدگی بهاره تا محدودی از خود مقاومت نشان داده اند. علاوه بر این، گزارش شده است که ارقام لامبرت، سکوندا و تراگانا ادمیس در برابر آسیب دیدگی از سرمای اواسط زمستان و یخ زدگی بهار شکوفه ها،  مقاومت خوبی نشان داده اند.

در گزینش ارقامی با نیاز سرمایی زمستانه پایین که بتوانند برای مناطق گرمسیری و نواحی دیگر که زمستان های بسیار ملایمی دارند  مفید باشند تلاش های زیادی به عمل آمده است. در این رابطه گزارش شده است که ارقام بلک تارتارین ، چمپا و رپلیکن در مقایسه با ارقام دیگر از قبیل بینگ و لامبرت و ناپلئون به واحد های سرمایی زمستانه ی کمتری نیاز دارند . کوشش هایی که در این مورد برای تولید نهال هایی با نیاز سرمایی بسیار پایین صورت گرفته اند و شامل تلاقی هایی بین ارقام گیلاس با پرنوس کامپانولا یا پرنوس پلیوکراسوس بوده اند تاکنون موفقیت آمیز نبوده اند.