خرید نهال

امور نمایندگی ها

محوطه و فضای سبز

گلهای آپارتمانی و زینتی

نهال های غیر مثمر

نهال های مثمر

تنش های زیستی آلبالو مقاومت آلبالو یا تحمل نسبت به بیماری ها

تنش های زیستی آلبالو

مقاومت آلبالو یا تحمل نسبت به بیماری ها

در آلبالو، عمل اصلاح برای مقابله با بیماری ها، اکثراً برای مقاومت به بیماری لکه برگی که عامل آن قارچ

(Syn: Coccomyces hiemalis) Blumeriella jaapiiد ر تمام مناطق مهم کشت و کار آلبالو در جهان شایع است. ارقام آلبالو در مقابل این بیماری تحمل های متفاوتی را از خود نشان داده اند، اما از این میان، ارقام سنگودی و نورد استار بیشترین تحمل را نسبت به این بیماری دارند.

در حال حاضر، اصلاحگران به دنبال انتقال مقاومت از سایر گونه های گیلاس به آلبالو می باشند. به طور کلی گیلاس از آلبالو نسبت به این بیماری مقاوم تر است و در رومانی نیز چند رقم آلبالوی دارای تحمل به B. jadpii که والدینشان گیلاس بوده اند، گزینش شده اند. در روسيه نیز از دورگ گیری هایی که بین آلبالو با پرونوس ماکی انجام شد، گزینش هایی صورت گرفت که نسبت به B. jadpii مصون بودند. متأسفانه حفظ این مصونیت طی تلاقی های برگشتی که به منظور افزایشی اندازه ی میوه انجام می شوند، مشکل است .

 بیماری قارچی دیگری که در بین ارقام آلبالو شایع است، پوسیدگی قارچی می باشد که توسط .Monilinia Spp ایجاد می شود و با آلوده کردن و از بین بردن شکوفه ها، شاخساره های کوچک و میوه ها  موجب کاهش محصول می شود. M. laxa  گونه ای است که اصولا میزبان آن آلبالو است و معمولاً موجب بادزدگی شکوفه ها و سیخک ها می شود، اما M. fruticola که در ۱۱ گونه ی مختلف پرونوس ایجاد می شود، باعث پوسیدگی میوه می گردد. باوجود این که مشخص شده است که ارقام آلبالو نسبت به Monilinia تحمل متفاوتی دارند، اما اطلاعات مربوط به این مسأله محدودند. از آنجایی که برای کنترل پوسیدگی قهوه ای میوه، به ویژه در نزدیکی زمان برداشت، به تعداد زیادی از سموم مختلف نیاز می باشد، هزینه ی این قبیل سمپاشی ها و فشارهای زیست محیطی برای کاهش استعمال این سموم ممکن است اصلاحگران را مجبور کند تا در آینده، برای تحمل پوسیدگی قهوه ای اهمیت بیشتری قائل شوند.

 از بین ویروسها، ویروس لکه حلقوی نکروتیک درختان هسته دار (PNRSV) و ویروس پاکوتاهی درختان هسته دار (PDV) مهمترین ویروسهای بیماریزا هستند که روی آلبالو تأثیر می گذارند. در میان تعداد اندکی از ارقام آلبالو درجات متفاوتی از تحمل نسبت به این ویروس گزارش شده است، اما تاکنون هیچ نوع برنامه ی اصلاحی که در زمینه ی مقاومت آلبالو به این ویروسها باشد گزارش نشده است. ظاهراً در حال حاضر سایر اهداف اصلاحی برای آلبالو مهم تر هستند. اما به شدت توصیه می شود که فقط از نهال های خزانهای عاری از ویروس برای کاشت استفاده گردد.

آخرین موردی که در این قسمت باید به آن اشاره شود این است که با وجود عدم حساسیت آلبالو به شانکر باکتریایی ناشی از . Spp. Pseudomonas ، بعضی از گزینش های آلبالو نسبت به این بیماری حساسند

و بنابراین توصیه می شود که قبل از رها سازی و انتشار یک رقم  گزینش های برتر برای تحمل Pseudomonas مورد آزمایش قرار گیرند.

مقاومت آلبالو یا تحمل در مقابل آفات

حدود ۴۰ گونه از حشرات شناخته اند که با حمله به برگها، میوه ها با بخش های چو سخت کوبی درخت، باعث خسارت به آلبالو می شوند. بعضی از آنها ازقبیل میوه ی گیلاس (Rhagolletis cingulate)  و شته ی سیاه گیلاس (Myzus cerasi)، آفات ویژه ی گیلاس و آلبالو  هستند ، اما حشرات دیگر مانند کنه ها (Conotrachelus nenupha)  به سایر درختان میوه نیز هجوم می برند. تحمل آلبالو به مگش میوه ی گیلاس ، نمته بسیار مثبتی است زیرا برای مبارزه با این حشره نیاز به سم پاشی های متعدد با سموم مختلف است همچنین در صورت مشاهد لارو مگس گیلاس در داخل محصول ، میوه توسط کارخانجات فرایند کننده ی محصول پذیرفته نمی شود. متأسفانه تاکنون از بین گونه های آلبالو منبع مقاومی برای این افت مشخص نشده است. در ارقام زودرس، هر چند که ممکن است از مرحله ی لاروی مگس میوه ی گیلاس جلوگیری به عمل آید، اما در این رابطه امکان اصلاح ارقام مورد بررسی قرار نگرفته است. در بین جرامع اصلاح شده ی آلبالو به وضوح مشاهده شده است که در مقابل کنه ی دو نقطه ای (Tetranychus utricae) تحمل یکسانی وجود ندارد، اما تاکنون ارقام متحمل در مطالعات سیستماتیک مشخص نشده اند. در رابطه با شپشک سن خوزه Quadraspidiotus perniciosus) ) نیز از بین ارقام آلبالو، فقط

رقم متثور کورابی را که در گزارشات منتشر شده، مقاوم به این آفت دانسته اند.

کیفیت میوه و دورهی بلوغ معمولا ارقام آلبالو را به مورلو ها و آمارل ها تقسیم بندی می کنند و این تقسیم بندی، به قرمز یا شفاف بودن گوشت و رنگ آب میوه برمی گردد (مورلو ها قرمز رنگ و آمارل ها شفاف و بی رنگ هستند). در ایالات متحده ی آمریکا از رقم مونت مورنسی که جزء ارقام بی رنگ آمارل است بیشتر به منظور تهیه ی کلوچه ی آلبالویی استفاده می شود. در اروپا ارقام گوشت قرمز مورلو ترجیح داده می شوند و از آنها به طور گسترده ای در تولید محصولات فرایند شونده از قبیل آبمیوه، مربا، کمپوت آلبالو و محصولات کنسروی که در قنادی برای تهیه ی کلوچه ی آلبالویی، تورت، کیک و شیرینی های دیگر به کار می روند، استفاده می شود. سلیقه های موجود در هر منطقه، تنوعی از ارقام مورلو را به وجود آورده است که دامنه ی رنگ گوشت و آب میوه شان، از قرمز روشن تا صورتی می باشد. زمانی که هدف اصلاحگران، افزایش رنگدانه های ارقام گیلاس یا آلبالو برای تهیه ی آبمیوه یا مایعات دیگر است، مقدار آنتوسیانین و نسبت قند به اسید در میوه دو عامل تعیین کننده به شمار می روند. در این مورد، اکثراً رقم استونسیر که حاوی رنگدانه های فراوان است، به عنوان رقم استاندارد در نظر گرفته می شود و بنابراین سایر ارقام، با آن سنجیده می شوند گروه سوم ارقام آلبالو که ماراسکا نام دارند، بیشتر در یوگسلاوی سابق و کشورهای همسایه اش کشت می شوند. ارقام ماراسکا که مشخصه ی آنها، میوه ی کوچک و رنگ بسیار تیره شان می باشد، برای صنایع تخمیری بهترین کیفیت را دارند. این ارقام به وسیله ی گیاه شناسان اولیه به عنوان زیر گونه ی پرونوس به حد کافی از سایر گونه ها تفکیک شده اند.

به علت اهمیت کشت آلبالو در ایالات متحده ی آمریکا، آنها را به صورت ماشینی برداشت و هسته ی میوه را نیز به همین طریق جدا می کنند و بنابراین، ارقام جدید باید با چنین فن آوری هایی مطابقت داشته باشند. تشکیل لایه ی سواکننده یکپارچه بین میوه و دم آن و کاهش نیروی متصل کننده ی میوه به دمش باعث کاهش انرژی مورد نیاز برای تکاندن درخت می شود. علاوه بر این، اگر قابلیت برداشت ماشینی آلبالو به صورت یک صفت دائمی مدنظر باشد، باید رسیدن میوه ها بر روی درخت یکنواخت باشد. افزایش

71

فرم ها از مناطق روستایی پرداختند. بعضی از بهترین فرم ها به عنوان همگروه های خاص نامگذاری شدند. بذرهایی که از طریق گردهافشانی آزاد بین ارقام به وجود آمده بودند به منظور حفظ رقم جمع آوری شدند و امروزه بیشتر به عنوان والد در دورگه گیری استفاده می شوند. در بیشتر مناطق ارقام مورد کشت، بیش از یک نسل از همگروه های محلی فاصله ندارند و لذا شباهت زیادی به آنها دارند.

امروزه پروژه های اصلاحی بر روی تولید نتاج حاصل از دورگ گیری کنترل شده یا گرده افشانی آزاد متمرکز شده اند. برای تلاقی های کنترل شده از گلهای در حال شکفتن یا گل هایی که تازه باز شده اند تا قبل از جداشدن گلبرگها گرده جمع آوری می شود. سپس تا قبل از خشک شدن گرده، بساک ها با مالش گل ها به صورت برگردان به کمک یک برس از گل جداشده و جمع آوری شده و در دمای اتاق (C۲۲) خشک می شوند. معمولا پوسته ی بساک خشک شده و گرده طی ۲۴ ساعت آزاد می شود. در صورتی که نیاز به استفاده ی فوری از دانه ی گرده نباشد، گرده برای مدتی کوتاه در شیشه های مخصوص در داخل یخچال در مجاورت یک ماده ی نمگیر (مانند سولفات کلسیم) نگهداری می شود. اما برای نگهداری طولانی مدت، دانه ی گرده باید منجمد شود. قابلیت حیاتی گرده را می توان با جوانه زنی در دمای اتاق در یک بستر مایع حاوی ppm ۱۰ بور و ۱۵ تا ۲۰٪ ساکاروز ارزیابی کرد.

در تلاقی های هدفدار اگر گل های والدین مادری خود ناسازگار باشند باید اخته شوند. برای این منظور، لوله ی گل پوش از قسمت تحتانی که پرچمها به یکدیگر متصل شده اند قطع شده و سپس با احتیاط از گل جدا می شود. در نتیجه کاسبرگ، گلبرگ و پرچمها بیرون کشیده می شوند. با حذف گلبرگها بعید به نظر می رسد که زنبور به طرف گل جلب شود و در نتیجه احتمال آلودگی با گرده ی خارجی کاهش می یابد. در مرحله ی بعد گرده ی مورد نظر به وسیله ی انگشت، میله ی شیشه ای یا برس های مخصوص بر روی کلاله کشیده می شود. در این مرحله دما بالای C۱۳ حفظ می شود تا گرده جوانه زده و رشد لوله ی گرده به خوبی صورت گیرد.

بذرهای گیلاس که از طریق تلاقی های کنترل شده یا گرده افشانی آزاد و طبیعی به وجود آمده اند از میوه های رسیده جداشده و سپس تحت تیمار چینه سرمایی قرار می گیرند. اولین قدم در این مسیر، استریل کردن بذرها به کمک غوطه ورسازی و خیاندن آنها در محلول رقیق کلر به مدت ۲ تا ۵ دقیقه و تیمار با محلول قارج کش به مدت یک ساعت است. سپس بذرها در بسته های مرطوب، ورمیکولیت، شن یا خزه ی اسفاگنوم استریل شده جاسازی شده و در دمای ۲ تا ۵ درجه نگهداری می شوند. بعد از ۴ ماه بذرها از لحاظ جوانه زنی بررسی می شوند و هنگامی که طول ریشه به یک سانتیمتر رسید، در گلخانه کشت می شوند. در ارقام زودرس، جنین ها معمولاً در آخرین مراحل رشد میوه از بین می روند و ممکن است نیاز به تحریک و تغذیه با آگار داشته باشند تا درصد دانهال های زنده افزایش یابد. در پروژه های اصلاحی که هدف اصلی آنها مقاومت به تیمار لکه برگی (Blumeriella) می باشد،

73و 74

است پس از وارد کردن تنشهایی مانند سمو، شوری یا سرما محیط کشت  گزینش شوند. امتزاج پرتوپلاستی امکان توسعه ی دورگ های بین گونه ای میان گونه هایی از پرونوس که از طریق جنسی سازگاری با آلبالو نیستند را فراهم کرده است و اجازه می دهد ژن های مطلوب به آلبالو منتقل شوند. هنگامی که پروتوپلاست ترکیب و گزینش شد باید از پروتوپلاست های نتایج جدید ایجاد شود. تاکنون در گیلاس و آلبالو پروتوپلاست باززایی شده تنها با پایه ی کلت (یک پایه ی دو رگ تریپاویید حاصل از تلاقی بین گونه ای می ان پرونوس آویوم و پرونوس یزودو کراسوس) و همگروه های CAB4D و CAB5H موفقیت آمیز بوده است .

از آنجایی که معمولا ژن های منفردی شناسایی می شوند که مربوط به صفات اقتصادی مهم هستند، باید  روشی تعیین شود که از طریق آن بتوان ژن ها را به آلبالو منتقل کرد. انتقال ژن از طریق ابتلای گیلاس یا آلبالو با ناقل باکتر Agrobacterium rhizogenes روشهای پیشنهادی است. آلبالو به عفونت ناشی از این باکتری حساس  و در نتیجه انتقال ژن از طریق این باکتری قطعاً امکان پذیر است. در صورت موفقیت آمیز بودن سیستم انتقال ژن از طریق این باکتری، نتاج باید از سلولهای تراریخته باززایی شود. متأسفانه تاکنون باززایی در گیلاس و آلبالو از برگ یا سایر بافت های رویشی گزارش نشده است، اما گزارشاتی در مورد باززایی از لپه های نارس یا بافت پینه ای حاصل از جنین وجود دارند که بیان می کنند دانهال های حاصل از بافت پینه ای از نظر ژنتیکی با والد مادری متفاوت هستند.