رده بندی و معرفی مختصر گونه ها و ارقام آلبالو
آلبالو: پرونوس آویوم (لینه)، کراسوس ولگاریس (میل)
آلبانیایی ها نام آلبالو را ویزین نامیدند و این مسأله جای بحث دارد که این کلمه آیا از نام آلمانی آلبالو، یعنی وشل گرفته شده است یا مربوط به نام ایتالیایی آن، یعنی ویسکیولو می باشد. علاوه براین، بعضی ها معتقدند که نام فرانسوی این میوه، یعنی گویجن، ریشه ی خارجی مشابهی با مورد قبلی دارد. از شواهد چنین به نظر می رسد که یونانی ها برای اولین بار آلبالو را در یونان کشت کرده اند.
این گیاه درخت کوچکی است که معمولاً به صورت یک درختچه ی خزان کننده می باشد و پاجوشهای زیادی می دهد. لذا ارقام وحشی آن موجب به وجود آمدن بیشه زارهای انبوه می شوند. برگهای آلبالو کوچکتر از برگهای گیلاسند و به صورت بیضی یا تخم مرغی شکل یا نوک تیز می باشند. که ۷-۴ سانتیمتر طول دارند و عرضشان نصف این مقدار است. لبه ی برگ های این گیاه، دو برابر برگهای گیلاس دندانه دارد و در نوک این دندانه ها، غده هایی وجود دارد که در دمبرگ نیز یافت می شوند. گل ها که به تعداد فراوان بر روی شاخه های یکساله تشکیل می شوند، سفید رنگ هستند، 5/2- 75/1سانتیمتر قطر دارند و روی دمگلی به طول ۲ سانتیمتر قرار می گیرند. میوه ها در ارقام وحشی قرمز رنگ یا متمایل به سیاه، گرد و نرم هستند و گوشتی ترش مزه دارند. مهم ترین ویژگی هایی که آلبالو و گیلاس را از هم متمایز می کنند عبارتند از:
برگها؛ که در آلبالو، بخش های پایینی اش بی برگ می باشد.
طعم میوه؛ که در آلبالو تا حدودی تلخ یا ترش می باشد.
شکل کاسه ی گل؛ که در آلبالو استکانی شکل است در حالی که در گیلاس کوزه ای شکل بوده و دهانه ی آن فشرده است.
دی کاندول (۱۸۸۴) نتیجه گرفت که منشاً آلبالو نیز مثل گیلاس از اطراف دریای خزر و استانبول می باشد. سایر صاحبنظران در مباحثی که پیرامون این مطلب عنوان کرده اند عقیده دارند که منشأ آلبالو بسیار وسیع تر از این حد است. لذا این دانشمندان معتقدند که منشأ این میوه از سوئیس تا دریای آدریاتیک در یک امتداد و از دریای خزر تا شمال اروپا در امتداد دیگر گسترش یافته است. اما تاکنون علت این موضوع مشخص نشده است که چرا گسترش گونه های وحشی آلبالو از نقاط منشأ در مقایسه با گیلاس کمتر است.
بعضی از مؤلفین و صاحبنظران بر این عقیده اند که آلبالو در واقع، دورگه ای است که از تلاقی گیلاس معمولی با گیلاس جراند به وجود آمده است . از طرف دیگر کولنزیکوا (۱۹۷۵) عقیده دارد که آلبالوهای بومی را می توان به دو اکوتیب تقسیم کرد:
گروه اروپای غربی: این گروه از دو گروه دیگر مقاومت سرمایی کمتری دارد، اما کیفیت خوراکی بهتری داشته و شامل ارقامی از قبیل، گریوت، اوستیم و کنتیش است.
گروه روسیه ی میانی: این گروه مقاومت سرمایی بیشتری از ارقام گروه اول دارد، اما کیفیت خوراکی شان پایین تر بوده و اندازه ی میوه هایشان کوچکتر است. میوه های این ارقام معمولا گوشتی تیره و آبدار دارند. این گروه شامل ولادیمیرز کایا و لیو بز کایا است. این آلبالوها تا مناطق دور دست، از جمله رین و بالکان گسترش یافته اند.
در این مورد با وجود این که هلینگ و ایزونی (۱۹۸۵) معتقدند که دو گروه مجزای از یکدیگر وجود ندارد،اما در عوض عقیده دارند که دامنه ی پیوسته ای از تغییرات مورفولوژیکی بین دو گروه وجود دارد.
سرمای شدید زمستانهای اکثر نقاط اروپا به این معناست که بدون شک، فرایند انتخاب طبیعی، فرم های مناسب را که گروه دوم کولنزیکوا دارند (به سرما مقاوم ترند) و احتمالا، والدشان نیز پرونوس فراتیکوزا می باشد را انتخاب می کند. در عوض، در مناطقی از اروپا که آب و هوای ملایم تری دارند، مردم برای بهبود کیفیت میوه معمولا باید ارقامی را انتخاب کنند که دارای اندازه و طعمی مناسب ترند.
آلبالوی ماراسچینو (بعضی از مؤلفین آن را پرونوس ماراسکا می نامند)، نژادی از آلبالو است که زیاد مورد توجه قرار گرفته است و به صورت وحشی در بخش هایی از یوگسلاوی که تا این اواخر، دالماتیا نام داشت یافت شده است.